نظرسنجی
12 مهر 1402 · · همین الان از خواب بیدار شدم. فکر کنم سرما خوردم. دعا کنید سرما نخورم.😫🥱
این رمان جدیدمه بفرمایید💜🍷
12 مهر 1402 · · همین الان از خواب بیدار شدم. فکر کنم سرما خوردم. دعا کنید سرما نخورم.😫🥱
این رمان جدیدمه بفرمایید💜🍷
12 مهر 1402 · · های گایز اومدم با پارت ۹. این پارت به مناسبت طلا شدنم باحاله ولی کوتاهه ولی خب یه تیکه ویژه داره.
از زبون کارا: فردا صبح زود از خواب پا شدم و رفتم سر کار.
(توی کافه کار میکنه و دنی هم همکارشه) وقتی رسیدم کافه یه پیشبند برداشتم و بستم و شروع به کار کردم.
چند ساعت بعد: دیگه شیفت من و دنی تموم شده بود که یهو دنی گفت: میشه چند لحظه بریم تو اون اتاق بقلی باید یچیز مهم رو بهت بگم. با تعجب گفتم: چی؟....ام...باشه . رفتیم توی اتاق و دنی در رو بست دنی : کارا، من عاشقتم. گفتم: چی؟ بعد یهو با یه دست پشت کمرم رو گرفت و با یه دست سرم رو و سرم رو به خودش نزدیک کرد و من رو بوسید....
خیلی تعجب کرده بودم.
بعد دنی ولم کرد و از اتاق رفت بیرون و از کافه بیرون رفت. با تعجب رفتم و کیفم رو برداشتم و از کافه رفتم بیرون.
خب به نظرتون خوب بود؟ بای🖤
12 مهر 1402 · · سیلاممم. هرموقع بتونم envelope رو میدم.
این پستم میذارم که موقت نشم :)
12 مهر 1402 · · سلام خوووب ادامه
ادرین:الو کیه
---: الو سلام یا مرینت رو ول میکنی یا پدرت رو میکشم
آدرین: چیی تو کیی
----: برا چی بهت بگم
ادرین: پدرم رو بکش
فرد ناشناس : الو قربان
گابریل: الو سلام چی شد
فرد ناشناس : آدرین گفت پدرم رو بکش
گابریل : چی چطور تونست همچین کاری بکنه
فرد ناشناس : تونست دیگه خو بای
گابریل: بای
از زبون من: صبح روز یکشنبه مرینت از خواب پاشد دید دیرش شده(توی انيميشن دیدن وقتی دیره میشه چیکار میکنه الان هم اون کارو میکنه) بدو بدو رسید مدرسه آدرین رو دید
آدرین: سلام مرینت
مرینت: سلام آدرین
آدرین: من باید بهت یک چیزیو بگم
مرینت" چیو
آدرین "نمیتوینم رابطمون ادامه بدیم
مرینت"چیییییی😭
از زبون من : مرینت یهو زد زیر گریه
آدرین " گریه نکن شوخی کردم وقتی دانشگاه تموم شه میام خواستگاری ( داشتن دانشگاه میخوندن)
مرینت: ادریییییییییین دیگه از این کارا نکی
از زبون من " مرینت عصبانی رفت سر کلاس
زنگ تفریح که خورد اومدن بیرون
مرینت رفت پیش آلیا
الیا: چرا با آدرین نیستی
مرینت: یکم از دستش عصبانی شدن
از زبون من: آدرین اومد
آدرین : مرینت هنوز از دستم عصبانی هستی
مرینت: آره
آدرین : نباش دیگه صبر کن یه دقیقه
از زبون من : آدرین یه شاخه گل رو به مرینت داد
یهو یکی میاد از لایه پله ها نگاه میکنه
اون :
عررررررررر رمان تموم شد تا فردا منتظر باشید
صب یه دقیقه نرید لایک کنید کامت هم بزارید بعد بگید فرد ناشناس کیه ؟ چند تا رهنمایی داره دختره از مرینت متنفره بعد تو انیمیشن واقعی این رمان هم هست
تا فردا
12 مهر 1402 · · های گایز.
اونایی که اوتاکو هستن و دنبال فیگور انیمه ی اورجینال میگردن، یا اینکه دنبال لوازم گیم انیمه ای و خوراکی های ژاپنی هستن ، دیگه نگران نباشن! حتما فکر میکنید این چیزایی که میگم تو ایران گیر نمیاد، ولی من یه پیج ایرانی پیدا کردم که هر کدوم از این چیزا رو میتونید آنلاین سفارش بدید.فیگور هاش هم از چین میاد.
anime_top_shopp :پیج
مهسا جان این تبلیغات نیست اسپانسر هم نداره فقط اومدم یه پیج معرفی کنم.
بای🖤