
طنز امتحانات

سلام بچه ها میدونم این مدت با امتحان های نیمه اول دهنتون آسفالت شده گفتم اینارو بسازم یکم بخندین 🤣❤️
کپی = گزارش

محل زندگی کاکاسنگی ها🤡

تو گوگل سرچ کنین ایستر
ببینین چی میاره براتون🤡

رمان جابهجایی.. پارت ۶

یه حرف مهم آخر رمان زدم ، لطفا توجه کنید
مرسی که پارت قبل خیلی قشنگ حمایت شد ، دوست دارم همیشه اینطوری بهم انگیزه بدین ، بریم سراغ پارت قشنگ مون
صبح زود بود ، صدای زنگ موبایل مرینت به هوا رفته بود ، اما خود مرینت در خواب بود ، او تا طلوع آفتاب بیدار بود و طراحی میکرد ، مدل های مختلف را وارسی و کپی میکرد ، سبک کشیدن طرح هارا یاد میگرفت و ایده های ذهنی اش را پیاده میکرد ، کار نسبتا جالبی بود
توماس به طبقه ی سوم آمد ، وارد اتاق مرینت شد ، اتاق مرینت , اتاقی نیم دایره بود در طبقه ی سوم ،
در طبقه ی سوم تنها دو اتاق بود ، اتاق مهمان و اتاق مرینت
اتاق مهمان دربی روبه روی درب اتاق مرینت در طبقه ی سوم داشت ، و هردو به تراسی در طبقه ی چهارم راه داشتند
توماس وارد اتاق مرینت شد ، به سمت مرینت آمد « مرینت !! بیدار شو صبح شده »

پنج شب در کنار فردی. بخش دوم (۳۳)

«خیزش اسپرینگ ترپ» پارت سی و سوم