وبلاگ لیدی باگ

وبلاگ لیدی باگ

به دنیای میراکلس بهترین وبلاگ لیدی باگ خوش اومدین. اینجا براتون بهترین پست ها رو درباره لیدی باگ و کلی پست قشنگ دیگه آماده کردیم.

رمان جابه‌جایی.. پارت ۶

یه حرف مهم آخر رمان زدم ، لطفا توجه کنید 

مرسی که پارت قبل خیلی قشنگ حمایت شد ، دوست دارم همیشه اینطوری بهم انگیزه بدین ، بریم سراغ پارت قشنگ مون


صبح زود بود ، صدای زنگ موبایل مرینت به هوا رفته بود ، اما خود مرینت در خواب بود ، او تا طلوع آفتاب بیدار بود و طراحی میکرد ، مدل های مختلف را وارسی و کپی میکرد ، سبک کشیدن طرح هارا یاد می‌گرفت و ایده های ذهنی اش را پیاده میکرد ، کار نسبتا جالبی بود

توماس به طبقه ی سوم آمد ، وارد اتاق مرینت شد ، اتاق مرینت , اتاقی نیم دایره بود در طبقه ی سوم ، 
در طبقه ی سوم تنها دو اتاق بود ، اتاق مهمان و اتاق مرینت 
اتاق مهمان دربی روبه روی درب اتاق مرینت در طبقه ی سوم داشت ، و هردو به تراسی در طبقه ی چهارم راه داشتند

توماس وارد اتاق مرینت شد ، به سمت مرینت آمد « مرینت !! بیدار شو صبح شده »