
Repeat of the past

اولین دیدار
الکس :بیاریدش
سم :خوب ولش کن بیاد
الکس :اول خواهرم
(خواهر الکس دست سم گروگانه و برادر الکس دست سم)
تق(صدای بشکن سم )
الکس :ولش کنید بره
سم :ولش کنید بره
سم: از دیدنت خوش حال نشدم بای
الکس :همچنین بای
قلب الکس تند تند میتپید و حال عجیبی داشت
الکس تو دلش:من چم شده چرا قلبم این طوری میتپه نکنه نکنه
با صدای راننده به خودش اومد
قربان چیزی شده
الکس :نه نه برو خونه
راننده ولی امروز جلسه دارید
الکس:لغوش کن
راننده ولی قربان
گفتم لغوش کن
چشم