Repeat of the past

Viana Viana Viana · 1404/1/16 17:20 ·

اولین دیدار

الکس :بیاریدش 

سم :خوب ولش کن بیاد 

الکس :اول خواهرم 

(خواهر الکس دست سم گروگانه و برادر الکس دست سم)

تق(صدای بشکن سم )

الکس :ولش کنید بره 

سم :ولش کنید بره 

سم: از دیدنت خوش حال نشدم بای 

الکس :همچنین بای 

قلب الکس تند تند میتپید و حال عجیبی داشت 

الکس تو دلش:من چم شده چرا قلبم این طوری میتپه نکنه نکنه 

با صدای راننده به خودش اومد 

قربان چیزی شده 

الکس :نه نه برو خونه 

راننده ولی امروز جلسه دارید 

الکس:لغوش کن 

راننده ولی قربان 

گفتم لغوش کن

چشم