قلعه متحرک 👑 p2

سلام سلام خوبید
اومدم با پارت جدید 💜 ✨
{ کاور در حال ساخت است..... }
خب اول اون لایک کوچولو رو قرمز کن و بیا ادامه 🌹
شب ها همه چیز عادی به نظر میرسد🌑
تا وقتی سایه ها شروع کنن به حرکت
امشب داستانی براتون تعریف می کنم که شوخی نیست
اگر صدایی از پشت سرتون شنیدین دعا کنید چیزی نباشه
بریم سراغ ماجرا
بریم برای پارت بعد
در زده شد
💛 من باز میکنم
آلیا🧡 سلام بچه ها حالتون خوبه
نینو ❤️ سلام داش
💛 سلام بچه ها خوش اومدید
💖 بچه ها اومدن اصلا حالم خوب نبود یهو آلیا اخم کرد
🧡 مرینت حالت خوبه
💖 صداشو می شنیدم ولی ذهنم خالی بود انگار جوابی نداشتم
یهو نینو دم گوش آدرین گفت :
❤️ داداش این یچیزیش هست
صدای آلیا رو از دور شنیدم
🧡 بچه ها این یچیزیش هست
آدرین آروم گفت : ولش کنید شاید خستس
گفتم خستس ولی یچیز توی دلم میگفت درست نیست
ساعت تقریباً 8:30
💖 بچه ها گرسنه نیستید
بچه ها
🧡❤️💛 : چرا هست
💖 پس بزارید شام رو بیارم
رفتم تو آشپز خانه ظرف هارو برداشتم وقتی برگشتم از پشت پنجره سایه ای دیدم یک که دقت کردم بچه ای بود که انگار غرق شده بود آب از لباس و صورتش هاش میچکید لب هایش خشک بود کنارش هم کبود و موهاش فر ظرف ها از دستم افتاد و بعدش دیگه یادم نیست
از زبان آدرین💛
داشتم با بچه ها حرف میزدیم که یهو دیدم صدای جیغ مرینت تو کل سالن پیچید رفتن تو آشپز خانه دیدم مرینت بیهوش افتاده رو زمین
نینو با صدای لرزون گفت
❤️ یاخدا ..... مرینت چش شده
💛آلیا مبهوت مونده بود ترس تو وجود هممون سرازیر بود خم شدم اسمش رو صدا زدم ولی جوابی نشنیدم
نینو گوشیش رو برداشت و با صدای لرزون گفت
❤️ .داداش من... یک نفر رو ... میشناسم ..
اون میتونه کمکمون کنه ولی اگه جواب بده
💛 براش زنگ بزن من هم مرینت رو میبرم تو اتاق
بعد از چندین بار زنگ جواب داد خستگی از صداش معلوم بود
🧙🏻♀️ الو
❤️ الو نه نه مرینت حالش خوب نیست
صداش جدی شد
🧙🏻♀️ گوش کنید الان یکی از موکل هامو میفرستم هیچ کس تأکید میکنم هیچ کس تا زمانی که صدا قطع نشده از اتاق نباید بیرون بیاد بعدش براتون زنگ میزنم
تماس قطع شد
با ترس و اضطراب همه تو یه اتاق جمع شدیم همه ساکت بودن فقط صدای نفس هامون شنیده میشد
کم کم صدا ها شروع شد صدای برخورد وسیله ها روشن شدن تلویزیون شکستن شیشه دست هامون همه میلرزید آلیا فقط اشک نمی ریخت دست هایش هم میلرزید و رنگش پریدن بود
بعد حدود بیست دقیقه صدا ها قطع شد و تلفن نینو زنگ خورد
❤️ گوش کنید توی خونه یه شما یک جن سرگردان هست که اسمش آلتازون هست این جسم از طریق یک گوش پاره انگشتر گردنبند یا هرچیز مشابهش باید این جسم رو پیدا کنید و آتیشش بزنید حواستون رو بدید اگر بیشتر از ۳ ساعت داخل خونتون باشه ممکنه صاحب گردن بند رو با خودش ببره
تماس قطع شد
منو نینو دویدیم تو اتاق
پنجره باز بود .... و مرینت... آنحا نبود
این تازه شروع ماجراس
به نظرتون مرینت کجا بود
اصلا پیداش میکنن