
پارت ۱۸ رمان من +تو =ما

بفرمایید ادامه مطلب ~
______اولین روز مدرسه____
ادرین
رفتیم توی کلاس قبل از اینکه میز اول گرفته بسه سری رفتم نشستم کیفم رو هم گذاشتم و واسه فلیکس جا گرفتن چون اونم به لطف من میتونه بیاد
به درو ورم نگاه کردم دیدم لوکا و مرینت هم اومدن من فقط اونا رو میشناختم البته بجر اون خواهر مزخرفم
یه پسر سیاه پشت سرم نشسته بود که توی همون نگاه اول ازش بدم امد