وبلاگ لیدی باگ

برای ادامه برو . یکم غم انگیزه

سلام دوستان من چند باری رفتم سرچ کردم تو نت که معنی اسم مارینت چی میشه؟!!! 
و همه میگفتن یعنی کسی که بلند میشه و نان میپزه
خب حالا چی میشه اگه بگم این اشتباه محضه
شاید معنی فامیایش این باشه ولی به هیچ وجه معنی اسم کارینت این نیست
خب
پس من رفتم به انگیلیسی سرچ کزدم
معنی اسم مرینت چیه؟!!! 
و فک کن چی شد به این بر خوردم
Marinette originates from Marine which is French for "of the sea" -ette is a French suffix that you use to describe something cute, little, Marinette means "of the sea"
یعنی چی؟!!! 
خلاصه اش اینه که
مارینت یعنی «از دریا» 
و برای توصیف چیز های کوچیک و کیوت(بانمک، جذاب) استفاده میشه
البته هنوزم معنی اصلیش از دریا عه یعنی چیزی که از دریا اومده بخشی از دریا
فک نکنم معنیش به خود فیلم ربط داشته باشه 
ولی با توجه به سرو وضع و تیپ و رفتار مرینت میفهمم توماس استروک میخواسته بگه مرینت ی دختر کیوته
حالا برای چاشنی پست اینم میگم که  تلفظ اصلیه اسم مرینت اینطوریه: مِغینت یا ماغینِت یا ماغینِتا
البته این اخری رو فقط مادربزرگش میگفت😅
marinette
حالا اگه تعجب کردی و نمیدونستی لایک کن👍🏻 و کامنت بده
 

گولیا پوچ رو همه بلدین. یه دستمال بردارین بگین با یه چیز دیگه عوضش  می کنین  . بعد اون یه چیز رو توی استینتون قایم کنین . و بعد با هم عوض کنینن

انتخاب کن 

مرینت یا لیدی باگ 

ادرین یا کت نوار 

لیدی باگ یا کت نویس

بابت تاخیر معذرت 

رمز:faith

کسی که مرینت عاشقشه ولی اون هیچ حسی بهش نداره؟
 

کسی که به جای هاکماث( گابریل) میاد کیه؟
 

کسی که به جای مادر ادرینه؟
 

کسی که بعد ناتالی میاد؟
 

کسی که مدیر مدرسه رو اجبار کرد یکی از دوستای همکلاسی مرینت رو اخراج کنه؟
 

اگه قدرت متلق بشه کسی که به جای امیلی میمیره کیه؟

کسی که تمام معجزه گ.ر ها رو از لیدی باگ گرفت؟

کسی که فکر می کرد مرینت لایق لیدی باگ بودن نیست؟

 

کسی که عاشق لیدی باگه؟

کسی که کیم عاشقشه؟

کسی که میلن عاشقشه؟

کسی که برادر صمیمی ترین دوست رز دوستش داره؟

اگه به همه درست جواب دادی هرچی خواستی : نتایج و جواب تو پست بعدیه.

برای خوندن برو ادامه

(خب سن شخصیت های داستان بگم و یه توضیح در مورد شون بدم) مرینت وقتی با آدرین ازدواج کرد 20 سالشون بود . بعد یه مدت یه اتفاقی نیفته که تو این پارت میگم مری از آدرین جدا میشه و می‌ره نیویورک وقتی می‌ره نیویورک می‌فهمه از آدرین حاملس وقتی میخواست بچه رو بندازه دوستش همون جنی نمیزارع . و آدرین هم نمیدونه مری حامله بود خب بریم سراغ داستان مری: آملیا آماده ای دخترم آملیا : اره مامان جون آمادم خب چطور شده بانو مری: وقتی گفت بانو یاد آدرین افتادم بهم میگفتی بانوی من آملیا: خوبی مامانی مری:اره خوبم بریم آملیا: بریم آملی:آدرین پسرم بیا شام آدرین:گشنم نیست مامان آملی: مگه میشه بیا شام آدرین: باشه بریم. سر میز شام گابریل: قراره اکیپ طراحی آدری 2 روز دیگه بیان پاریس آدرین:خب گابریل: خب اینکه می‌خوام تو کارا کمکم کنی آدرین: اما ما دیگه طراح نداریم که گابریل: خودم طراحی میکنم آدرین: باشه پس منم تو کارای شرکت کمک میکنم راوی: خب حالا یه سر به مری بزنیم مری: تو فکر بودم داشتم به هفت سال پیش که تازه با آدرین ازدواج کرده بودیم فکر میکردم بخاطر خیانتش با لایلا به من دیگه نتونستم ببخشمش (پارمیس: نه جان من ببخش 😐 مری: راوی تو خفه شب نوری وسط فکر کردم چیزی نمیشه پارمیس:هر وقت بخوام میدارم وسط فکر کردنت کاری نکن از داستان بندازمت بیرون مری خب حالا) وقتی مچشونو تو هتل گرفتم دیگه از آدرین متنفر شدم با خودم فکر میکردم که یهو آملیا اومد آملیا: مامان میای پیشم یکم مری: باشه عزیزم بریم آملیا: مامان یکم از بابا بهم میگی دوست دارم بدونم چقدر شبیه بابام هستم حیف شد قبل به دنیا اومدن من مرد دوست داشتم ببینمش مامان یه سوال چرا هیچ کسی از بابام نشونم نمیدی مری: شاید یه روزی نشون دادم آملیا: از بابام برام بگو مری: باشه بابات چشای سبز مثل جنگل داشت موهای طلایی خوش هیکل بود خیلی مهربونه بود مری:داشتم همینجوری درباره آدرین میگفتم که دیدم آملیا خوابش برده منم آروم گونشو بوسیدم و رفتم رفتم تو اتاق خودم دراز کشیدم عکس آدرین از زیر بالش در اوردم دلم خیلی میخواست دوباره ببینمش ولی نه نه اون بهم خیانت کرد هر چقدر هم م.س.ت باشه نباید اون کارو میکردم دلم برای مامان و بابام تنگ شده بود داشتم همینجوری به. عکس آدرین نگاه میکردم که خوابم برد

های!

سلام خوبید 

 هر روز فعالیت میکردم قدرمو نمیدونستید الان یه پست هم نمیزارم 😅 

ما خیلی یهویی تصمیم گرفتیم برمیم مسافرت الانم کرمانشاهیم اصلا انتن نیست احتما فردا برگردیم و از فردا دوباره فعالیت میکنم 

زیاد طولش نمیدم برید واسه اموزش