سلام به همگی امیدوارم حالتون خوب باشه من معذرت میخوام که دیروز نبودم چون نت نداشتم نتونستم بیام . من همینجا از مرینت تشکر میکنم که این کاور خوشگل گوگولی رو درست کردن هرکسی کاور خواست فقط به خودش بگه . الان اومدم با پارت بعدی . بریم برای رمان....
در چرخید و مانند چرخ و فلکی لیلیان را به گوشه ای پرت کرد ، لیا تنها قبل از بیهوش شدن یک چیز را فهمید در با شتاب بسته شد و او در میان انبوهی از جیغ ، سرما و روحِ روح خوار تنها ماند لیا این را حس کرد و بعد بیهوش شد هرچند بیهوش شدنش مسیری برای خواب ابدی بود ،