مرد جذاب من

Marl Marl Marl · 1402/1/19 20:00 · خواندن 1 دقیقه

کپیه پارت ۱۲

#پارت_دوازدهم

#مرد_جذاب_من
#My_sexi_man

__________________
#روز_پارتی
#مرینت
مامان و بابام رفتن خونه خاله ام و فردا صبح بر می گردن خونه.
ساعت ده شب بود دیگه داشتم آماده میشدم برم پارتی. یه لباس مشکی پوشیدم (عکس میدم).
گوشیم زنگ خورد ادرین بود و گفت که دم در منتظر منه.
رفتم و سوار ماشینش شدم و رفتیم پارتی...
#توی_پارتی 🗿✨
#مرینت
بعد از رقصیدن رفتم و نشتم  تا کمی استراحت کنم...یه اهنگ ملایم پخش کردن...بعد از چند دقیقه ادرین اومد سمتم و بهم پیشنهاد رقص داد...💫
منم قبول کردم🤭
#ادرین
بعد از رقص رفتیم نوشیدنی بخوریم...داشتم با خودم فکر می کردم بعد به خودم اومدم دیدم مرینت مست کرده😅
(نویسنده: همین مون کم بود...ادامه بده مری تو موفق میشی🗿)
چه موقعیت عالی...مرینت رو بردم تو یه اتاقی در رو پشت سرم قفل کردم...😈
#مرینت
ادرین منو برد تو یه اتاق و درش رو قفل کرد...اومد سمتم و حلم داد و افتادم روی تخت...
M: چی..چی کار می کنی
A: می خوام یزره باهم خوش بگذرونیم
اومد جلو و لب.ام رو گرفت و شروع کرد به خوردن شون...منم همراهیش کردم...
اروم دستش رو روی پام گذاشت و...