you will come back of one day

🖤💜Linda 🖤💜Linda 🖤💜Linda · 1402/7/11 20:27 · خواندن 4 دقیقه

Part 2

رفتم خونه و دیدم مامان و بابا نیستن بهشون زنگ زدم و فهمیدم رفتن بیرون . 

سلام مرینت 

سلام مامان کجایین ؟

من و تام رفتیم بیرون که خرید کنیم شاید شب 🌃 یه ذره دیرتر برگردیم چون خرید ها طولانی هستن و باید بریم خونه ی یکی از دوستامون اونجا دعوت شدیم به هر حال میبینمت مرینت 

باشه مامان مشکلی نیست 

میتونی برای خودت شیرینی درست کنی یا فیلم ببینی تا ما برگردیم خودت رو سرگرم کن عزیزم 

باشه مامان خوش بگذره یه کاری میکنم 

گوشی رو قطع کردم و آهی کشیدم چجوری اینجا سرگرم بشم هیچ کاری به ذهنم نمی‌رسه ، صبر کن اول باید برم حموم تا بعدش ببینم باید چیکار کنم 

 

رفتم حموم و بعدش رفتم تو اتاقم لباس پوشیدم و موهام رو شونه کردم و رفتم پایین تا ماکارون درست کنم گذاشتم تا آماده بشن بعدش رفتم بالا نشستم و به خیلی چیزا فکر کردم داشتم الکی با خودم حرف میزدم که یه زوج رو باهم تو خیابون دیدم اونا خیلی خوشحال به نظر می رسیدن آهی کشیدم و بهشون نگاه کردم و اونا همون‌جوری خوشحال رفتن  منم دیگه به پایین نگاه نکردم ناگهان اونجا کت رو دیدم به نظرم خیلی خوشحال نبود داشتم اون رو نگاه میکردم و به اینکه چرا الان انقدر ناراحته فکر می کردم ناگهان برگشت و من رو دید 

 

مرینت ؟ سلام خوبی ؟ من اومده بودم اینجا یه سری بزنم و برم دیگه فقط همین 

از خجالت سرخ شده بودم کل بدنم بی حرکت بود و با همون حال بهش گفتم 

سلام آره من خوبم ممنون تو چطور ؟ تو رو تازه دیدم یعنی دیده بودم منظورم اینه که ولش کن بابا من کلا مسخره بازی زیاد در میارم همین الان هم دارم مسخره بازی در میارم نظرت چیه ؟ اوه من اصلا تو جدی بودن عالی نیستم یعنی هستم ها فقط الان نیستم ولی بودم ( باور کنین خودمم نفهمیدم چی نوشتم 😅😂) 

خب بگذریم چه خبر ؟ به نظر خسته میای میخوای بیای اینجا ؟ 

مرینت واقعا دلم نمی‌خواد اینجوری به زحمت بیفتی من همینجا خوبم 

نه بابا من که زحمتی نیست برام خیالت راحت من خوشحالم خیلی خوشحالم و تو هم که اینو باور نمیکنی مگه نه ؟ آه ببخشید کت 

اشکالی نداره مرینت من الان میام 

ناگهان دیدم اومد پیشم و بهم گفت خب اومدم ، کاری داشتی مرینت ؟

نه من فقط میخواستم به عنوان دوتا دوست باهم حرف بزنیم خودت گفتی دیگه درست میگم ؟

خب باشه این ایده عالیه منم حوصلم سر رفته بود

جدی میگی ؟ منم 

خب مرینت یه سوال اینجا چیکار می‌کنی ؟ جای باحالی هست 

خب اینجا خونه ی من هست و من اینجا زندگی میکنم دیگه

اوه درست میگی خب بیا حرف بزنیم 

باشه کت خب میدونی خوشحالم که اینجایی 

منم همینطور مرینت چه خبر ؟ 

هیچی خبری نیست میدونی کت من خیلی دوستی ندارم

واقعا ؟ منم 

چون من خیلی آدم  خجالتی ای هستم و نمیدونم چجوری باید دوست پیدا کنم هر دوستی داشتم دیگه ندارم یعنی از پیشم رفته 

واقعا ؟ خب پس کارشون اشتباه بوده مرینت 

آره درسته صبر کن ببینم چی ؟ 

آره درسته کسایی که با تو دوست هستن باید خیلی هم خوشحال باشن چون من مطمئنم تو براشون یه دوست عالی هستی منم دوستی ندارم ولی من به اندازه ی تو عالی نیستم مرینت 

دستم رو روی شونه اش گذاشتم و همون لحظه احساس کردم خیلی داره بد پیش می‌ره لعنتی چرا بهش دست زدم وای کار خوبی نبود نه 

دید که از خجالت سرخ شدم و خنده اش گرفت و بهم گفت مرینت تو واقعا باحالی مطمئنی حالت خوبه ؟

آره کت من بد نیستم یعنی خوبم آه ببخشید من یه ذره خجالتی هستم و نمیتونم راحت حرف بزنم

عیبی نداره هر وقت تونستی میتونی باهام راحت حرف بزنی 

ببین من میخوام حرف بزنم ولی نمیتونم خیلی راحت لکنت زبون میگیرم و این یه نقطه ضعف هست 

نه مرینت این خیلی بامزه هست فقط گاهی باید سعی کنی بهتر بشی 

میدونم 

این عیب نداره منم اونقدر ها عالی نیستم فکر کنم تو این یه مورد هم شبیه هم باشیم 

میدونی عیب و نقص های تو خیلی کمتر از من هست و اون چند تا چیز جزئی هم عیبی نداره کت نوار هر کسی با نقصش کامله و تو هم باید اینو حس کنی 

راست میگی ممنون مرینت ببخشید وقتت رو گرفتم 

یه لحظه صبر کن کت میخواستم ازت یه چیزی بپرسم.....

پایان پارت ۲ 

سلام بچه ها چطورین امیدوارم عالی باشید اینم از پارت ۲ امیدوارم خوشتون اومده باشه راستی امروز وقتم رو خالی کردم پارت دادم لطفاً لایک کنید و نظر بدید پارت بعد باشه برای فردا دوستتون دارم فعلا بای 💓