به خاطر غرورم P1

HARLEY HARLEY HARLEY · 1402/7/12 17:36 · خواندن 8 دقیقه

مهسا جان میشه براش برچسب درست کنی.... ممنون❤

ادامه

آدرین*

 

_پاشو دیگه!!!!!... از هواپیما جا میمونی!!

در حالی که چشمام بخاطر سنگینی باز نمیشد به قیافه مامانم نگاه کردم...

ایدن اومد تو اتاق_داری تفریحات رو از دست میدی پاشو!(مطمئنم انتظار نداشتید ایدن هم باشه نه؟؟ 😁😂😎)

و با همون حالت به ایدن نگاه کردم..

پتو رو کنار زدم و رفتم سمت دستشویی که دست و صورتم رو بشورم...

چمدونی که از دیشب آماده کرده بودم رو گذاشتم جای در ورودی، شلوار پیشبندیم رو پوشیدم و کلاهمو سرم گذاشتم..

امیلی_زیپ اول کوله پشتی برات چندتا ساندویچ گذاشتم تو راه بخور..

من_باشه ممنون!

ایدن_میری اونور دور از چشم دختر بازی نکنیا!

فقط یه نگاه بهش کردم:😐؟

ایدن_باشه باشه برو به سلامت😂

کوله پشتی رو پشتم انداختم و چمدونم رو دستم گرفتم..

تاکسی داشت بوق میزد، چمدونم رو توی صندوعقب گذاشتم و رفتم نشستم..ساندویچ هامو برداشتم تا بخورم..

گوشیم رو درآوردم تا یکم آهنگ گوش بدم، همون لحظه زنگ خورد😐

شماره ارن بود!.. ای که از صبح هم تو یک نفر منو.....

_الو؟

ارن_الو آدرین؟.. کجایی بچه همه منتظر توییم!

من_امیدوارم ایندفعه منظورت از هممون خودت و جیم و فیلیپ نباشین!

ارن با خنده و حالتی که انگار ضایع شده باشه گفت_نه بابا من کی ازین کارا کردم؟

من_دیشب ساعت2نصف شب حوصلت سر رفته بود زنگ زدی بهم.. سه روز قبلش برای خرید بلیط گفتی همه دوساعته علاف منن درحالی که حتی خودت هم اونجا نبودی!

ارن_خب باید همینجوری کنن که زود بیای!

راننده گفت_میرین سمت فرودگاه؟

من_بله!.. ارن من تا یک ساعت دیگه اونجام!

ارن_یک ساعت دیگه!!!!.. باشه بیا ماهم تا فعلا یکم خوراکی میگیریم! گوشی رو قطع کردم.. هندزفری هارو توی گوشم گذاشتم و آهنگ رو پخش کردم و به بیرون از شیشه خیره شدم.

[فلش بک به 4روز پیش]

ویلیام_نیویورک؟

رایان_بریم آمریکا؟

مربی_البته.. برای یکم هوا خوری.. واستون بلیط میگیرم، هتلتون هم رزرو شده.. با بهترین امکانات..

ارن_اخخ جون مسافرت دوستانه!..

من_کی باید بریم؟

مربی_من فردا بلیط هارو واستون میگیرم و دقیقا دو روز بعدش سوار هواپیما میشین!

جیمی_عالیه!!.. خیلی کیف میده.. من از الان هیجان دارم!

ارن_ففط از خودت ندید بدید بازی در نیار!!

ارن از گردن من آویزون شد_بچمون هم قبلا اونجا بوده و میتونه راهنماییمون کنه!

فیلیپ_درسته به هر حال آدرین یک سال اونجا بوده!

مربی_پس حله.. وسایلاتون رو جمع کنین و تا میتونین خوش بگذرونین!

[زمان حال‌]

 

راننده_صندوعقب رو میزنم!

من_باشه ممنون!

رسیدم به فرودگاه.. وسایل ها و گوشیم رو دوباره گذاشتم که تو کولم و چمدون رو از صندوعقب برداشتم!

بخاطر وسایلم یکم سنگین بود برای همین باید از چرخاش استفاده می‌کردم.

رفتم داخل و سعی کردم بچه هارو پیدا کنم.. گوشیمو در آوردن تا به ارن زنگ بزنم و همون لحظه با کسی برخورد کردم..

_حواست کجاست؟

من_من حواسم کجاست؟ تو به من خوردی!

کسی که باهاش برخورد کردم یه دختر بود!.. موهای فرفری آبی داشت.. تیپ لش زده بودو موهای فرشو دم اسبی بسته بود!

دختر_وقتی سرت تو گوشیه همینه دیگه!

من_محض اطلاع من سرجام وایستاده بودم!

هردو از روی زمین بلند شدیم و وسایلی خودمونو برداشتیم..

گوشی هردومون روی زمین افتاده بودو حتی بدون نگاه کردن بهشون برداشتیم و گذاشتیمشون تو کیف..

از شانس گند من ارن و جیم شاهد این صحنه ها بودن

دختر_به هر حال معذرت خواهی رو قبول میکنم!

من_یادم نمیاد معذرت خواهی کرده باشم! 🤨

دختر_باید بکنی!

من_وقتی مقصر نیستم معذرت خواهی نمیکنم.. ولی انتظار دارم کلمشو ازت بشنوم!

دختر_به همین خیال باش حاج آقا!

من_بیخیال دارم وقتمو هدر میدم!

دختر_چه عجب به یه تفاهمی رسیدیم..

و بدون اینکه یه کلام دیگه صحبت کنیم از هم جدا شدیم..

من_سلام بچه ها

جیمز_بَه بَه اونجا چخبر بود؟ 😎

ارم_اخخ نازی.. بچمون هنوز جوونه!

من_یه کلام دیگه حرف بزنین همین کوله رو میکوبونم..

جیمی_با‌ش باشه خجالت نکش😁

من_خجالت؟

ارن_نازی نازی!

من_اصلا متوجه حرفاتون نمیشم!

_سلام بچه ها!

فیلیپ و نیتن داشتن سمت ما میومدن.. توی نیم ساعت همه دور هم جمع شدیم..

چارلز_همه بلیطاتون رو بیارین جلو!

همه بلیطاتون رو درآوردیم و نشون دادیم!

جیمی و ارن_پیش به سوی آمریکا!!!

از گیت رد شدیم و وقتش بود که سوار هواپیما بشیم..

وقتی می‌خواستیم کوله هارو تحویل بدیم ارن کولشو نمیزاشت😐!

رایان_احمق وقتمون نگیر باید سریع سوار هواپیما بشیم!

ارن_ای بابا تو که نمیدونی چی توی این کولست!

وقتی زیپ کیفشو باز کردم یه دنیا خوراکی ریخت بیرون🤦‍♂️

من_این همه خوراکی رو میخوای کجات جا بدی آخه؟!؟

جیم_معده نیست که کیسه بکسه!

ارن_بابا من آینده نگریم خوبه گفتم شاید تو هتل مواد غذاییشون تموم شه بعد همه گشنه بمونن بخوان همو بخورن منم خوراکی زیاد اوردم به همه بدم!

قیافه هممون:😐🤦‍♂️

من_کمتر فیلم ببین خوب!

خلاصه که آخرش همین کوله ر با خودش آورد و وارد هواپیما شدیم،شماره صندلی من بود13 دقیقا کنار پنجره.. بچه ها همه جلوی ما دوتا دوتا نشسته بودن.. فقط منو چارلز بودی که جامون کس دیگه ای می‌نشست..چارلز اولین صندلی نشسته بود و بقیه از سمت راست هواپیما نشسته بودن و منم نفر آخر بودم!

ارن که صندلی جلویی من بودو جیم هم کنارش، روش رو سمت من برگردوند و گفت:وای من که خیلی هیجان دارم تو چی!؟

من_من تا همین چند ماه پیش آمریکا زندگی میکردم چرا باید هیجان داشته باشم اخه🤨

ارن_ضدحال😑

استفاده از گوشی مجاز بود ولی باید رو حالت هواپیما می‌بود.

تا میخواستم هندزفری مو توی گوشام بزارم کسی که قرار بود کنار من بشینه اومد سرجاش!

هیچکدوم توجهی به هم نکردیم، گوشیم از دستم افتاد روی صندلی و زمانی که میخواستم برش دارم.. در حالی که پایین رو نگاه میکردم موهای فر آبی به چشمم خورد.

همین باعث شد سرمو بالا بگیرم و به صورتش نگاه کنم..

همون دختره توی فرودگاه بود..!!

اونم وقتی فهمید من کنارش نشستم قیافش دقیقا مثل من شبیه کسایی شد که انگار دارن یه سکانس از وحشتناک ترین فیلم دنیارو میبینن!

گوشیمو برداشتم و هندزفری مو توی گوشم کردم.. اونم دقیقا همین کارو کرد.4ساعت تا آمریکا راه بود.. کی این ساعت میخواد تموم بشه!

هواپیما داشت راه میوفتاد و زمانی که داشت سمت بالا می‌رفت حس کردم ترسیده!

ارن_وووی چه باحال!

جیمی_از الان بوی خوش گذرونی رو احساس میکنم!

دختر بدون اینکه حتی به من نگاه کنه پرده کنار شیشه رو کشید!

من_بفرمایین راحت باشین!

دختر_راحتم دیگه!

دوباره پرده رو کشیدم کنار.. دختره با چشمای گرد شده بهم خیره شد!

من_چشات از حدقه در نیاد!

دختر_من پرده رو نکشیدم که باز دوباره بازش کنی..

من_تو که این سمت نشستی چیکار به شیشه داری؟

دختر_افتاب چشمامو میزنه!

من_الان کو آفتاب؟

موقع غروب بود برای همین نور خورشید جوری نبود که اذیت کنه..انگار که ساکت شد خدارو شکر!

تو همون حالت نشسته خوابم برد.. وقتی چشمامو باز کردم هواپیما نشسته بود..

من_رسیدیم؟

ارن_اره دارن راه هارو آماده میکنن..

من_خب زودتر بیدارم میکردین دیگه!

اونم خوابش برده بود.. برای اینکه رد بشم باید اول اون میرفت

جیمز_خوب حال کردین ها😎

من_چی؟! 🤨

صدایی گفت که باید از هواپیما پیاده شیم...

وقتی رسیده بودیم هوا کاملا تاریک شده بود، ارن نگاهی به همون دختره کرد و گفت_نمیخوای بیدارش کنی؟

من_به من چه😐

هر طور شد جوری رد شدم که بیدار نشه... آخ خواب بمونه دلم خنک شه😂

رفتیم توی گیت آمریکا..

چارلز_حالا باید از کدوم طرف بریم؟

من_اون سمتی!

و به سمت راه پله ها اشاره کردم.. همه رفتیم طبقه بالا و چمدون هامون رو برداشتیم.. جدی جدی فکر کنم فرفریه خواب موند چون نمیدیدمش!😂

ویلیام_ولی چقدر صف طولانیه.. نظرتون چیه بریم یکی از رستوران شام بخوریم..

همه_آره....

نیتن رو به من گفت_ادرین تو رستوران های اینجارو میشناسی؟

من_اره چندتا رستوران خوب سراغ دارم که غذاهاشون خوشمزست...

ویلیام_عالیه.. پس دیگه بقیش به عهده آدرین!

سوار مینی‌بوس شدیم و رفتیم سمت هتل تا وسایل هامونو بزاریم و از اون طرف بریم رستوران..

هتلمون هتل 5ستاره بودو با اینکه شبه اما خیلی قشنگ بود..

خیلی بزرگ بودو به قول مربی همه امکانات داشت..

ارن و جیم هم که چشم از میز های بار برنمیداشت😂

چارلز_اتاقا برای سه نفر هستن پس الان تقسیم بندیتون رو بکنین.

منو جیم و فیلیپ باهم افتادیم.. ارن و ویلیام و نیتن باهم.. و چارلز و آدام و رایان هم باهم توی یک اتاق.!

هتل 38طبقه داشت که توی هر طبقه 12واحد بود..

رفتیم توی اتاق و وسایل رو گذاشتیم.. لباسامو هم عوض کردیم.

امکانات هتل بیشتر از چیزی بود که توقع داشتیم مخصوصا میز سلف غذاش.. برای همین تصمیم گرفتیم رستوران رو بزاریم برای شب دیگه!

رفتم قسمت نوشیدنی ها تا آبمیوه بگیرم..

به انگلیسی گفتم_Can you please give me an orange juice? (میشه لطفا به من یه آب پرتغال بدین)

مرد_Yes, it is ready now (بله الان آماده میشه)

روی صندلی های تکی جلوی میز نشستم.صدای سروصدا شنیدم که به زبون ما صحبت میکردن..

یه عده دختر همسن و سال خودمون که دور هم جمع شده بودن...

_  Please give me an ice cream carrot juice  (لطفا به من هم یک آب هویج بستنی بدین)

اینو به انگلیسی گفت.. وقتی برگشتم تا ببینم کی این رو گفت

یه چیزی رو مطمئن شدم.. بدترین تعطیلات عمرم میشه!!!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


اها راستی... من توی بقیه رمانام این هم تیمی های آدرین هستند فقط جیم و رایان یک سال از ادرین بزرگتر و بقیه دو سال از آدرین بزرگترن فقط برای این گفتم که بدونید چرا بهش میگن بچه

 

لایک و کامنت فراموش نشه😊💬❤
و طبق گفته همیشـگیم از قسمت اول قضاوت نکنید😊❤