رمان عشق ابدی پارت ۴

🦋inas✨️ 🦋inas✨️ 🦋inas✨️ · 1402/7/14 13:29 · خواندن 1 دقیقه

برو ادامه مطلب

گابریل : من تسلیم میشم آدرین منو ببخش پسرم و مرینت دخترم شما هم منو ببخش شما باهم هستید و باهم میمونید 

کلویی: گابریل چی میگی تو گفتی که آدرین مال منه 

لیلا: چی مرینت آدرین غیر ممکنه 

گابریل :ساکت باشید من برای مرینت و آدرین  بلیت برای ماه عسل سفر به نیویورک گرفتم 

مرینت: آقای اگرست واقعا حقیقت داره 

گابریل : بله معلومه که حقیقت داره 

آدرین،: مرسی پدر مرسی می‌دونستم آخرش راضی میشی 

از زبون من : روز عروسی شد مرینت لباس سفید رنگ و قشنگ حاشیه دار 

و آدرین با کت و شلوار اسپورت تلار رو قشنگ کردن 

کیک آنها روش نوشتهA  M 

  کلویی از حسادت میمرد 

لایلا  قش کرد😅

بعد از یک روز رفتن سوار هواپیما شدن 

مرینت آدرین   رسیدن به نیویورک🇦🇺 

یه هتل پیدا کردن و واسه یک هفته  اونجا می‌مونن 💒

بعد وسایل شون رو چیدن لباس عوض کردن و رفتن بیرون تاشب ساعت ۱ بیرون موندن آدرین رفت شام بخره بعد یکی از پشت  دهن مرینت رو میگیره و میگه ساکت باش سوار ماشین شو مرینت رو بزور برن تو ماشین  دهنش رو بستن 

بعد آدرین اومد گفت مری جان مری 

آدرین: کجایی 

از زبون من : آدرین یک نامه پیدا کرد نوشته بود مرینت پیش ماست بیاد ۱۰۰۰ دلار بدی تا اونو تحویل بگیرید

اون آقاهه به رئیس خودش زنگ زد و گفت 

لایلا رئیس  کار انجام شد 🥷

 

عرررررر این پارت هم تموم شد لایک کامنت بزارید و بگید اون مرده کیه از خویش گابریل هست که توی انيميشن هم هست بای بای تا پارت بعد