
رمان painful love

بدو بیااااا
سلام بچه ها من کاورم هنوز حاضر نیست ولی گفتم اشکال ندارد پارت یک رمان دادم
خب داستان از قراره که طاها آرش با هم دوست هستن آرمیتا سارینا هم همینطور
سارینا : بابا آرمیتا چطوری تو این گرما روسری بستی من همین کلاه هم گذاشتم دارم می ترکم هه ببین این دوتا شنگول منگول نیستن
آرمیتا : آره خودشونن سلامم دراز کوتاه چطورید ؟
آرش : نمک نریز کوچولو
ط : ول کن اینا ابلاح ها رو کوچولو رو
س: کوچولو قیافه ازت که بلند تر هستم قد کوتاه
برا پارت بعدی ۱۵ لایک کامنت