
تک پارتی💗 عشق با تو شیرینه💗

سلام سلام
بیایید ببینید چی نوشتم
بیا ادامه💜💙
توهم بیا تو حتما آره با توعم بیا دیگه😅⛔
اگه اون قلب سفید قرمز کنی که خیلی خوشحالم میکنی
تعارف کردن بسته دیگه بییااااا تووووو🥲💜💜
عاشقانه و خنده دار
یکمی هم شیطونی جاشنیش کردم
عه بسته دیگه همرو خودم گفتم بیا تو بفهمی💙💗💗💗
لیدی:عه پیشی برا منه
کت : نه مال خودمه
لیدی: نه بستنی منه بده دیگه
کت: اگه میتونی بگیرش
لیدی: معلومه که میتونم
کت: ما که رفتیم اگه تونستی بیا بگیرش
لیدی: فقط دعا کن دستت بهم نرسه پیشیه بددددد بده بستنموووو
کت: نوچ و شروع کرد دویدن
لیدی : الان میام وایسا
و تقریبا کل پاریس دوییده بودن دیگه به نفس نفس افتاده بودن
کت: رومو برگردوندم و دیدم بانو وایساده و داره نفسی چاق میده
سرش پایین بود خنده ای به این حالش زدم چقدر زود تسلیم شده بود
یه ناخونکی به بستنی زدم که دیدم بد داره نگام میکنه زبون در آوردم و دوباره الفراااااررر
و دوباره افتاد دنبالم
اینور و اونورم نگاه کرد هیجا نمیشد برم به عقبم نگاه کرد که دیدم بانو پس یوزپلنگ ایرانی😂 دارهه میاد سمتم
یا خدااااااا😂🤣🤣🤣
و سریع رفتم برج ایفل و پشت میله های آهنین بزرگ برج پناه بردم
و به پایین نگاه کردم داشت میومد بالا قایم شدم که متوجه فرود اومدن قدمای آهستش شدم داشت میومد نزدیک
یه دستی رو شونم حس کردم سریع جاخالی دادم
مای لیدی با اعصبانیت بهم نگاه کرد و گفت عه کت بده بستنی هم آب شد هم گشنمه بدههههه
کت: نوچ گفتم
لیدی: بدهههه
کت: نوچ نمیدم
لیدی: چیکار کنم بدی
کت: هر کاری😈
لیدی: آره هرکاری بگی میکنم فقط بستنیمو بده
کت: باش لبامو ببوس بهت میدم
لیدی: چی
کت: لبامو ببوس مزه عسل میده نترس😂
لیدی: خیلی پروییی هااا میدونستی
کت:آره میدونم بدو من نمیتونم این همه لبامو غنچه نگه دارما😗🤣🤣🤣
درد میگیرن
لیدی: پرو اصلا نمی خوام
کت: یه کار میکنم که بخوای😈
لیدی: چ چی کاار...😳
یویوشو گرفتم و از برج انداختم پایین
کت: خوب شد حالا راه فرار نداری زود باش بانو
چشمکی زد و گفت منو ببوس
لیدی: این دیوونه شده بوده یعنی چی بوسش کنم اونم کییی منننننن نه امکان نداره
گفتم : خب از پله ها میرم خداحافظ
که هلم داد و از بلند ترین نقطه برج افتادم پایین جیغم رفت هوا داشتم با زمین یکی میشدم و فقط کت میتونست نجاتم بده
کت: هلش دادم که جیغش رفت هوا عالی بود حالا میتونست غرورشو بزاره کنار و بوسش کنم فقط یه بوس
منم خودمو پرت کردم پایین گفتم خب بانو ۱ متر تا له شدنمون باقی مونده نمی خوای بوس کنی نه خب باشه
کمتر از یه متر شده بود این ماه بانوی ماهم نمی خواست غرورش بزار کنار
توی این فکرا بود که لبای داعش رو لبم حس کردم و سریع تو بغلم گرفتمش و سالم فرود اومدیم
خداروشکر کسی این دور ور نبود و گرنه بد میشد
با شیطنت نگاش کردم و گفتم چقدر لبات خوشمزه بود شکلات
که سرخ شد خندیدم از قیافش
و با خجالت گفت حالا بستنیمو بده
کت : بستنی که افتاد زمین برو یکی دیگه بخرر و زدم زیر خنده
لیدی: گگگگرررربههه خخخخررررر
برو یکی بخر برام ناااامررررد
کت: باشه ولی میدونی خوبیش چیه
لیدی: چیه
کت: اینه که طعم بوست تا ابد رو لبام حک باقی میمونه
لیدی: سرخ شدم دیگه حرفی نزدم
رفت دوباره با بستنی اومد
و تمام
بچه ها من دیگه سر این پارت آدم نمیشم
شما رو نمیدونم
میرم خودمو خاک کنم🙈🙈🙈
منننوووو بخشیددددد😂😂🤣🤣🤣