
love line 3
![♡♬[灰色の蝶]♬♡](https://dl.blogix.ir/webp/20250522161726721746.webp)
...
با استرس برگشت و روی صندلیش نشست،قلبش بدجور تند میتپید و نفس نفس میزد.دختر کناری دستش رو به پشت جویی زد.
_هی حالت خوبه؟
سعی کرد خوب فکر کنه،اون از عشق میترسید اما چه دلیلی داشت از اون پسر بترسه؟!نفس عمیقی کشید و لبخند خرگوشی زد.
_آره حالم خوبه،مرسی.
_هییی تو برنامه لاو لاین رو داری؟
جویی هوفی کشید.
_نه از این کارا خوشم نمیاد.
دختر باد ذوقش خوابید.
_باید زنگ تفریح حتما برات نصب کنم،راستی من هانولم.
_منم جوییم.
بعد از کلاس خسته کننده ریاضی،بالاخره زنگ تفریح خورد و دو دختر مشغول صحبت شدن.
_تو دوستی نداری تو این مدرسه؟
جویی نمیخواست مزاحم اوقات فراغت سوهو با میونگ بشه.
_چرا دارم،ولی فعلا مشغوله.
_خببب منم دارم انقدر زیاد که نمیدونم چندتان!ولی همه اونا کسیو برای وقت گذروندن دارن،گوشیتو دربیار باید لاو لاین رو برات نصب کنممم.
ناخودآگاه جویی اخم کمرنگی کرد.
_مجبورم؟
_نصب کن لطفااا.
هانول صفحه برنامه رو توی گوشی جویی آورد و روی دکمه دانلود زد.
_زود باش زود باش به یه احساس مثبت خیلی قوی فکر کن واگرنه دانلود نمیشه.
جویی تمام تلاشش رو کرد،ولی ذهنش خالی خالی بود.
_میگه ضربان قلبت ضعیفه،باید دوباره امتحانش کنی.کسی بوده که حس کنی دوسش داری امروز؟
جویی ناگهان یاد اون پسر افتاد و تپش قلب گرفت،این چه حسی بود؟استرس یا یا...خوشحالی؟
_بالاخرهههه دانلود شدددد،بگو ببینم به کی فکر میکردی شیطون؟
جویی مکثی کرد.
_نمیدونم!
____________________
_هی هیون،تاحالا اینجوری سردرگم ندیده بودمت.
هیون سو بشدت درونگرا بود.درحدی که با دوست خودش فقط دوکلمه بیشتر از بقیه حرف میزد!
_هومممممم
_بیخیالللل تو از صبح تا شب داری فقط همینو میگی.
هیون سو در دنیای پوچی زندگی میکرد،تقریبا هیچکس و هیچ چیز برای او مهم نبود.ولی حالا چه شده بود؟با یک برخورد ساده۶۰درصد به اون دختر علاقه مند شده بود؟
_______________________
پیام جدیدش از برنامه رو چک کرد.
_فردی در نزدیکی شما به شما علاقه دارد!
_______________________

_کیم هانول
16ساله
ESFP
با میونگ دوسته.
امکان داره دختر شلوغ پلوغ و ساده ای بنظر بیاد.
عاشق روابط با آدماس.
به سرعت تغییر مود میده.
علایق:مهمونی،دوستاش،پوشیدن لباس های مجلل،مسخره بازی درآوردن