
دختری در دنیا عجیب

بزن ادامه مطلب 😱 😱
که یه ساعت دیدیم
لی هو تا منو دید اومد پیشم
+ ایزابل دست نزنی خطرناک
- برو بابا
که گرفتم تو دستم و رفتم توش لی هو هم پرید توش
عهههههه
وای
عجب دنیایی بود
بنربیزمبیمسمبثپطچژچلپرمژ ( خر ذوق شدم 🥹)
+ او مای گادددد
- اینجا کجاست ؟
+ نمیدونمم والا هنگ کردم
# سلام
- عهههه تو کی هستی ؟
# من نگهبان هستم
+ اینجا کجاست؟
# اینجا یه دنیای دیگه س اسمش هم دنیا خوشبختی
+ اوه یعنی میشه من با ایزابل ازدواج کنم ؟
- میشه دهن گرامی رو ببندی
# نه یعنی مثل دنیای مرگ و زندگی هست بهش میگن دنیایی خوشبختی و بدبختی خوشبختی برای کسایی که هی بدبختی میارن و میاین اینجا و بدبختی هم یعنی اونایی که بیش از حد خوشبخت هستن میان توی دنیا ی بدبختی
- میشه رییس تون رو ببینم
# بله...... چرا ؟!
- چون من به اندازه کافی خوشبخت هستم و میخوام از اینجا برم
+ ولی ایزابل اینجا یه دنیای خوبی هه باید از خدات باشه
- هوفف لی هو مامان و بابام نگرانم میشن
+ والا برای من پول جلوی چشماشون رو گرفته بچه رو فراموش کردن
# دنبال من بیایید
ولی عجب جایی بود
مثل بهشت همه شادی میکردن و شاد بودن
منم دلم میخواست که اینجا باشم ولی مامان و بابام.....
# خب رسیدیم
- هه نگو
ـ نکو کیه ؟ من نیکی ام
# سلام ریس
- پس تو رییسی آره ای نکو بگو چرا آنقدر خوشبختی
# نه خانم نیکی ملکه اینجا هستن خوشبخت ترینم و مهربون ترین آدم کره ی زمین
- ایننننن؟؟؟؟؟؟.
ـ بله چیه مگه
+ ببینم من نفهمیدم چی شد
ـ - ببند
- بیا اینجا کارت دارم
ـ بله ؟!
- نکو خودت رو به کوچه علی چپ نزن خودتی ؟
ـ آره بابا فقط به لی هو نگو
- باشه ولی باید ما بریم
ـ نوچ
- چرا؟!
ـ چون دست من نیست تو اومدی و راه برگشت نیست , سویا بیا مهمون هامون رو ببر اتاق هاشون
با سویا به سمت اتاق رفتیم
جای خوبی بود ولی من دلشوره عجیبی داشتم
(تو اتاق در حال حرف زدن با خودش)
- اوفف ایزابل خانم چه خوشگل شدی
یه فستیوال موسیقی شب پایین هتل بود آماده شدم و از هتل زدم بیرون.....
خب تموم شد امیدوارم خوشتون بیاد
پایان تک پارتی 🩵
البته ادامه داره تو کامنتا بگید به بزارم