سلام ! 

من اومدم با یه قسمت دیگه ! میدونین ، دیدم پست های میراکلسی کمه ، گفتم یه پست دیگه از این موضوع درست کنم . 🙃🤗😊🙂😁😅🤭🤭

این پست درمورد قسمت های ۱۳ و ۱۴ میراکلس هست و میخوام درمورد این دوتا قسمت حرف بزنم . 

برید ادامهء مطلب ⬅️⬅️⬅️⬅️

 

 🔳🔲🔳🔲🔳🔲🔳🔲🔳🔲🔳🔲🔳

قسمت سیزده :

🔻موضوع این قسمت دربارهء کاگامی ، فیلیکس و مادر کاگامی میگذره . این قسمت چندین نکتهء مهم داره .

🔸️اولین نکتهء مهم این قسمت اینه که ، مادر کاگامی عینکش رو برمیداره و ما چشماش رو میبینیم ( که ای کاش نمیدیدیم ) 🔸️

🔹️نکتهء بعدی اینه که ما برای اولین بار در فصل ششم ، بعد از دوازده قسمت ، بالاخره لایلای از خدا بی خبر رو میبینم . 🔹️

◽ما متوجه میشیم که لایلا میخواد با مادر کاگامی متحد بشه و البته نمیشه این رو با اتمینان گفت چون ما لایلا رو میشناسیم ولی چیزی درباره اش نمیدونیم . هرچی باشه ما توی فصل اول فکر میکردیم لایلا یه دختر عقده ایی هست ولی به مرور زمان متوجه شدیم که ما اصلا چیزی نمیدونیم ... ◽

🔺️ما اول این قسمت میبینیم که مادر کاگامی به گابریل زنگ میزنه و باهاش قرار میزاره که باهم متحد بشن و میفهمیم چرا توی فصل های اولیه چرا پدر آدرین میخواست اون با کاگامی باشه . 

🔺️در ادامه میبینیم کاگامی با مادرش درگیر میشه و از اونجا میره و ما شااد ورود یهویی لایلا میشیم . لایلا به مادر کاگامی پیشنهاد میده متحد بشن و از این طریق ، فیلیکس رو تحت اختیار خودشون بگیرن تا بتونن ازش به عنوان جاسوس استفاده کنن . 

🔺️از طرفی ما میبینیم آدرین در تلاش هست تا مرینت رو قافلگیر کنه ولی نمیدونه چطوری و پلگ راهنماییش میکنه . به خاطر همین دندهء گاو میخره ( واقعا نمیدونم چرا به حرف پلگ گوش داد 😐😑😂) و واقعا مرینت رو قافلگیر میکنه ولی در بد شرایطی .

🔺️ فیلیکس و کاگامی پیش مرینت اومدن و ازش میخوان زندگی هاشون رو براشون مخفی کنه که آدرین پدر مرده میرسه و ... و با زندگی دو نفر شعبده بازی میکنه ... و همین کارش باعث میشه نقشهء لایلا درست نشه . 

خلاصه ما با این قسمت متوجه میشیم میراکلس هنوز همونیه که اول بوده 😂😅

🔳🔲🔳🔲🔳🔲🔳🔲🔳🔲🔳🔲🔳🔲

حالا میریم سراق قسمت چهارده که به ششششششدددددددتتتتتتتتتت مهمه ❗

🔻توی این قسمت ما میبینیم یه نفر به اسم نِوُ فکر کنم میاد تا برند آدرین رو بخره و از طرفی پدر میلن میخواد یه نقش بازی کنه که توش کفشدوزک و گربه سیاه بده هستن . 

🔸️پدر میلن نمیخواد این نقش رو بازی کنه ولی قرار دادی رو امضاء کرده که راه برگشتی نداره و به همین دلیل آکوماتیز میشه . 🔸️

🔹️ نادیا شاماک هم از شغلش اخراج میشه چون میخواسته حقیقت فیلمنامه رو بگه ولی ... کسی که جزو سهامدارای شرکت خبرگذاری هست و کسی که فیلمنامه رو نوشته ، همون نِوُ هست . 🔹️

◾خب ... کفشدوزک و گربه سیاه نِوُ رو گیر میارن و میبرن جلو دوربین و میخوان که به حرف های پدر میلن گوش بده و بعد همه چیز به خوبی پیش میره ... البته تقریبا ◾

🔻🔺️ میگین چرا تقریبا ؟ چون آخر فیلم میبینیم نِوُ میگه :" مهمه چیز خوب پیش رفت مامان و الان همه بهم اعتماد دارن . " و ما مادرش رو میبینیم ... مادرش همون آدری بورژوآ مادر کلویی هست ❗❕⁉️❓❔و چیز جالبی بهش نمیگه . میگه :" آفرین 💎* الماس *💎 کوچولوی من . " 🔻🔺️

خب ، حالا میگین که چی ؟ اون سازمانه رو یادتونه که یکیشون گفت از مرگ گابریل اگرست واقعا ناراحت شدیم ، ولی بهتره به الماس جدید خوش آمد بگیم !

کلمهء الماس که آدری به نِوُ گفت ، براتون یکم آشنا نیست احیانا ؟ و اینکه آدری این رو گفت خیلی عجیب ترش میکنه که یعنی آدری هم یکی از اعضای اون انجمن هست و پدر ناتالی هم همینطور و به احتمال زیاد لایلا هم عضو همون سازمانه و این یعنی اینکه باید منتظر قسمت های بعد بمونیم تا این علامت سوال ها رو یکی جواب بده بهمون 😐❓⁉️