رمان عشق شکسته پارت 8

سایه ماه · 09:14 1400/05/17

دختر اول: میخوام باهم باشیم ولی نمیتونیم باشیم باهم

ولی از طرفی

نمیتونم ازت دست بکشم

سر دوراهی موندم

نه راه پس دارم نه راه پیش

خودت بگو کدوم مسیر رو برم.

چون اگه به هر کدوم نگاه کنم دوتا مسیر بی انتها میبینم

دوتا مسیر که ته نداره

وقتی عاشق شدیم رو یادمه

اون روز یه مهمونی بود

یه جشن بالماسکه بود

عشق دوتامون رو کور کرد

نابودمون کرد

وقتی عاشق شدم فقط 12 سالمون بود

و وقتی با هم دشمن شدیم

13 سالمون بود

دختر دومی:

نمیدونم چرا هر وقت میخوام حرفام رو بهش بزنم

لکنت میگیرم.

لکنت میگیرم

خسته شدم از اینکه هر دفعه

کارو خراب کنم

هم خودم خسته شدم هم دوستام

یکی دیگه هم هست

جلوی اون لکنت ندارم

ولی من اول عاشق

اون پسر مو طلایی شدم

و به عشقم پایبند هستم

خوب یادم میاد

اون روزی که

اون پسر دل منو برد

یه روز بارونی بود

بدون چتر بودم

کم کم دیدم

که اون پسریه که به همه کمک میکنه

ولی پدرش اونو محدود میکنه

سالها گذشت و من

هنوز همینجام

توی نقطه ی اول ماجرا

ولی سعی میکنم

که کمتر لکنت بگیرم.

و تمام دخترایی که به اون اویزون اند

رو کنار بزنم

کوامیم کمکم میکنه

و منم به خودم و بقیه

کرم دارم بدم کرم دارم. برید ادامه.

(از زبون راوی )

اونا صبحانه شون رو میخورند و میرن مدرسه و میشیند سر جاها شون و اینطوری معلوم شد کی تو بدن کیه؟

الیا و مرینت اصلی که تو بدن آدرین و نینو بودند رفتند رو میز دوم بالا ی صاحب های بدن هاشون یعنی آدرین و نینو ی اصلی تو ردیف اول نشستند.

#:( درفکر) میدونم الان باید  بگم آخ جون آدرین تو بدن منه و من تو بدن اون ولی فک کنم بدبخت شدم چون هویتم فاش شده.

&(در فکر)مای لیدی من اون همه وقت مرینت بوده؟ خدایا من چقدر نادون بودم ولی وایسا اگه مرینت تو بدن منه یعنی...... ای وای نکنه اون فهمیده من کت نوارم.

%: چیزی شده رفیق؟

&: ام فک کنم باید برم دستشویی.

(@-الیا)مرینت چیزی شده؟

#:فک کنم باید برم دستشویی

(از زبون راوی)

اون دوتا تو راه بهم بر خورد میکنند.

&:مرینت میشه یه کم باهات حرف بزنم؟(اینا هنوز اکوما رو خنثا نکردند این علامت ها یعنی مثلا مرینت اصلی داره حرف میزنه برخلاف قبلی که علامت های متعلق به بدناشون رو گذاشتم)

#:ام اتفاقا منم باید در مورد یه چیزی باهات صحبت کنم. (الان کل مدرسه تو کلاساشونن مثل ما ایرونی ها نیستند/ مگه ایرانیا چشونه؟/ عه چه عجب پیدات شد از دیروز کجا بودید شما/ چیزی رو که از دست ندادم که/چرا یک کشف هویت رو تقریبا از دست دادی/ ای وای!!/ ایرادی نداره برو تو وب بعدا ببینش/ باشه)

&:ام مرینت من میدونم تو لیدی باگی.