عشق شکسته پارت 17

سایه ماه · 15:40 1400/05/31

مردم میگن ما عجیب غریب ایم

اما ما فقط توی زندگی هامون

کلی رنج و بدبختی کشیدیم.

یه گروه داریم.

یه گروه داریم

که هر وقت به اینه نگاه میکنند

نوجوون های شکسته ای رو میبینند

همه ی کسایی که میشناسن مون فکر میکنند

ما هنوز هم همون بچه های 12 ساله ی شاد و بیخیال هستیم

اما کسی نمیدونه اون بچه ها سالهاس که مردن

قبلا با دنیا هیچ رازی نداشتیم.

اما الان کسی حتی خودمون

از درونمون خبر نداره.

هر اسمی که میخوایید برای اتفاقات پیش رو بزارید ولی اگه من باشم میگم بازی تازه داره شروع و جذاب میشه.

تو خونه ی الناز اینا

الناز: خدا رو شکر. پس نیازی به دفترچه راهنما نیست. راستی من امشب ساعت 5 باید یکی رو ببینم. تا اون موقع میتونی کارتون هایی رو که  دانلود کردیم رو ببینی. من تا قبل از تموم شدن کارتون دوم بر میگردم.

امیر رضا: باید بری لیدی باگ رو ببینی؟

الناز: اره ولی برمیگردم. نبینم دنبالم بیای ها.

امیر رضا: باشه. راستی قبل 5و نیم برگرد.

الناز: چرا؟

امیر رضا: ام شرمنده فک کردم امروز امتحان زبان داری.

الناز :خب دیگه بریم سراغ دانلود فصل 3 کارتون دکتر استون (این کارتون واقعی است. البته هنوز فصل 3 اون نیومده. و تمام دستورات برای درست کردن مواد شیمیایی همگی واقعی هست. اونایی که تو اون کارتون میاد)

الناز: تا من میام تو فصل دو رو ببین باشه؟

امیر رضا :باشه.

تو خونه ی مرینت

تیکی : مرینت من با قرار(دیدار) امشب  مخالفتی ندارم فقط مواظب باش.

مرینت : باشه تیکی.

تیکی: ممنون

خب حالا بریم یه خبری از گلابی(گابریل) خودمون بگیریم

سلام من نادیا شاماک هستم و زنده از پاریس گزارش میدم و ما الان شاهد بوجود اومدن یه ابر شرور هستیم ولی در زمان وقوع چنین چیزی نه اموکی وجود داشت نه آکومایی.

ناتالی: ارباب شما این ابر شرور رو خلق کردید؟

گابریل: نه حتما کار یکی دیگه هست..

(الین یه سوال/جانم/چرا اون دختره به برادرش گفت فصل دو رو ببین درحالی که داشت فصل سه رو دانلود میکرد؟/چون اونا میخواستند فصل 3 رو در کنار هم ببینند)

ناتالی : الان چیکار کنیم؟

گابریل: یکم گفتنش سخته ولی باید با دشمنامون یه آتش بس کوچیک داشته باشیم.

یوزپلنگ: نمردیم و آتش بستون رو دیدیم.

گابریل: تو میدونی من کیم؟

یوزپلنگ: بنظرت اگه هویت همتون رو نمیدونستم اصلا پام رو تو پاریس نمیزاشتم. فقط یه سوال. وقتی تبدیل میشی گوشات کجا میرن؟

گابریل : مگه من میدونم؟.

اینکه چطوری هویت مرینت و ادرین رو فهمیده رو همه دیدیم وولی اینکه چه طوری هویت هاکماث و بقیه رو میدونه یکم عجیبه مگه نه؟ خب اگه دنبال جواب هستید باید خیلی صبر کنید چون ممکنه این جواب رو حتی توی فصل دو پیدا نکنید. منتظر اتفاقات عجیب تر باشید چون اون چیزی که الان میبینید توی این رمان فقط مقدمه ی قصه ی اصلیه....

ماریا: همه ی این چیزا در مقایسه با چیز هایی که خواهید دید فقط دست گرمی هستند.

لولو: پس نظر بدید تا بفهمیم منظور این دوتا چیه چون من میخوام بدونم منظور اونا دقیقا چیه ولی چون وجود خارجی ندارم نمیتونم نظر بدم.