مهمونی دوستانه: پارت 4

سایه ماه · 08:04 1400/08/07

1...2..3.. همه اماده این؟

پس بریم!

یک امشب دست از فکر کردن بردار

یک امشب رو فقط خوش باش

پس بیخیال غصه

امشب رو شاد باش

پس بیخیال غصه

امشب رو شاد باش

چون فقط همین یک شبه

پس... جوری برقص که دنیا ببینه

ببینند چقدر تو خاصی

************

این جشن یه جشن عادی نیست

خب ما هم عادی نیستیم!

اصلا بیخیال عادی بودن

از مهمونی لذت ببر

***********

نقاب و ماسک و لقب

اصلا مهم نیست

برای ما دیوونه ها اصلا مسئله اسم نیست

پس تا جایی که میتونی خوش باش

چون فقط همین امشب رو داریم.

از الان پتو هاتون رو حاضر کنید که ماجرا داره به جاهای باریک میکشه.

(هنوز از زبون مرینته)

کوئین بی: ساکت شو!       

: ببخشید اینجا مهمونی نقابداران هست؟

هکر صورتی: بله ادرس رو درست اومدید.

: اخه من فکر میکردم یه ذره ترسناک تر باشه.

هکر صورتی: به اونجاش هم میرسیم .هنوز اول مهمونیه داری اعضای جدید رو به اعضای قدیمی و بالعکس معرفی میکنیم.

: ام خب مشکلی نیست.

جانم؟ بخش ترسناک؟ هنوز اول مهمونیه؟ الان نیم ساعت از وقتی اومدم میگذره. خیلی عجیبه. مراسم معارفه؟

: اوه خب ممنون.

من: اون کی بود؟

هکر صورتی: یک عضو تازه وارد درست مثل تو.

ریناروژ: **مق! ما هم یک موقعی چیزی جز چند تا عضو تازه وارد نبودیم.                

کوئین بی: ولی اگه از قوانین سرپیچی کنی اونا کاری میکنن که دیگه هرگز نتونی نقابت رو در بیاری/

من: اونا؟ این اونایی که میگید کیا هستند؟

شکارچی: اون ترسناک ترین افرادی هستند که مهمونی رو رهبری میکنند. فقط میتونیم بگیم سر شاخ شدن با اونا عاقبت خوبی نداره.

کت نوار: اونا تمام کارهایی که توی مهمونی میکنیم رو میتونند ببینند. میتونند تمام حرف هایی که میزنیم حتی یواش ترینشون رو بشنون.

من: یکی یه جواب درست و حسابی بده اونایی که دارید ازشون حرف میزنید کین؟ و چرا نباید باهاشون سر شاخ شد؟ اصلا چ طوری حرف ها و کار های ما رو میبینند>

کوئین بی: ...........ادامه دارد...........

بخدا ماجرا داره ترسناک میشه.