
رمان مای کت{MY cat}❤ P2 ❤

از زبان مرینت:
خیلی ترسیده بودم
چرا
چون منو کاگامی خیلی وقته که با هم نبودیم
از زبان کاگامی:
برای اولین بار انقد خوش حال بودم که نگو
نمیدونستم یه پدر دیگه خواهر دارم
نویسنده:اما کاگامی جان فکر نکنم..
ساکت.. خیلی خوشحالم😁
نویسنده:من گفتنی ها رو گفتم خود دانید
از زبان تام {پدر مرینت}:
خیلی دوست داشتم مرینت بفهمه که خواهرش کاگامیه
تازه بعدش با مادرش و خواهرش میخوایم بریم دیدن برادرش!
ولی حیف که اونو اون پیرزن تلمبه نگهش داشته .اون بچه ماست. بهمونم قول داده امروز پسش بده
نکته:پیرزن تلمبه منظورش مادر همون داداش مرینت و کاگامیه
از زبان مرینت :
کاگامی رو دیدم..
یهو بی هوش شدم
وقتی پاشدم توی یه اتاق پیش کاگامی بودم
از زبان کاگامی:
مریننتتتتتتتتتتتتتتتتت!
نویسنده چرا بهم نگفتی؟!
نویسنده: خواستم بگم گوش نکردی
پایان پارت P2