
دکتر زندگی

اینو کم نوشتم ولی بعدی بیشتره
#دکتر_زندگی
۳
مرینت
من : یه کاپوچینو
ادرین : دوتا لطفا
گارسون گفت چشم و بعد دوتا کاپوچینو واسمون وارد و خوردیم من همش به در نگاه میکردم و منتظر بودم یه دختر خوشگل بیاد تو و پیش ادرین بشینه
یه پسر سیاه پوست امد داخل
ادرین با دیدنش رفت پیشش
ادرین : نینو !
باهم دست دادن و امدن سر میز
ادرین : چقدر دیر کردی
نینو : ترافیک بود
به من نگاه کرد و گفت : ایشون کین ؟
ادرین : بیمار جدیدم
دستشو جلوم دراز کرد
یک قدم ازش فاصله کرفتم و دستامو بردم پشتم
ادرین : اون نمیتونه باهاش دست بده
من : من مربنت هستم و از اشنایی با شما خوشبختم
نینو : همچنین منم نینو هستم
دیگه خیالم راحت شد که دختر نیومد
من : من دیگه کار دارم و باید برم
ادرین : فردا میبینمت
من : خداحافظ
از کافه رفتم بیرون و رفتم خونه مثل همیشه مامان و بابا تو مغازه در حال کار بودن
من : خسته نباشید !
مامان : چی شد دکتر چی گفت ؟
من : یه دکتر خوب پیدا کردم فردا همو میبینیم