Fake love

R.m R.m R.m · 1401/12/19 17:51 · خواندن 2 دقیقه

P32


#Fake_love32
ادرین 
گوشیمو از روی میز برداشتم و شماره مامانمو گرفتم 
مامان : الو ادرین  من واقعا در باره موضوع فلیکس.........
من : بعداً در مورد اون حرف میزنیم باید یه کاری انجام بدی
مامان : هر کاری باشه انجام میدم بگو 
من : برو دیدن اریک باید از مو یا ناخنش واسم بیاری 
مامان : چرا یه همچین چیزی میخوای ؟
من : بعدا میفهمی راستی مال فلیکس رو هم میخوام 
مامان : باشه
من : فردا یکی رو میفرستم بیاد ازت بگیره 
نزاشتم بحث دیگه ای باز بشه و گوشی رو قطع کردم و به یکی دیگه از ادما زنگ زدم 
من : فردا برید نمونه ها رو از مادرم بگیرید ازمایشگاه 
_ چشم قربان 
من : ا... بیاید نمونه منم ببرید 
_ بله قربان
گوشی رو قطع کردم 
امیدوارم اریک بچه فلیکس نباشه 
کاشکی بچه من باشه که حداقل تنها نمونم و با اون سرگرم باشم 
در خونه باز شد و رانیا امد تو 
کنارم نشست و گفت : به چی فکر میکنی ؟
من : هعی  به اریک
رانیا : پسرت بود درسته ؟
من : نمیدونم  حتی نمیدونم بچه من هست یا نه 
رانیا : مگه میشه ندونی بچت هس یا نه ؟!
من : هر کی بهم  یه چیز  میگه واقعا نمیدونم کی داره راست میگه و باید حرف کی رو باور کنم 
رانیا : هیچ کس  حرف دلت رو باور کن 
من : حتی صدای اونم نمیشنوم 
دستشو گرفتم  روی قلبم گذاشتم و گفتم : تو میشنوی ؟
حول کرده بود و نمیدونست باید چی بگه 
منم دقیقاً همینو میخوام 
رانیا : خب.... اگه تو دوسش داری و میخوای باشه حتما هست 
خواست دستشو برداره اما گرفتمش و نزاشتم 
صورتمو بهش نزدیک کردم 
تپش قلبش که بیشتر شده بود رو حس میکردم 
صدای زنگ در امد و بلند شد 
اخه الان وقت زنگ بود !
من : من باز میکنم 
رفتم سمت در و باز کردم 
_ دستگاهی که خواستید رو اوردم قربان 
ازش گرفتم و گفتم : کارت خوب بود 
_ اگر امری داشتید من همین اطرافم 
من : باشه ممنون 
درو بستم و رفتم تو 
رانیا : اون چیه ؟
من : دروغ سنج بیا امتحانش کنیم 
رانیا : واسه سوال کردن از کی اینو گرفتی ؟
من : همینطوری خواستم داشته باشم 
از توی کارتن درش اوردم 
من : بیا به تو وصلش کنم 
جلو امد و روی مبل نشست و دستگاه رو بهش وصل کردم