وبلاگ لیدی باگ

وبلاگ لیدی باگ

به دنیای میراکلس بهترین وبلاگ لیدی باگ خوش اومدین. اینجا براتون بهترین پست ها رو درباره لیدی باگ و کلی پست قشنگ دیگه آماده کردیم.

عشق شکسته: پارت 3 فصل 2

سایه ماه سایه ماه سایه ماه · 1400/7/12 12:11 ·

یک...دو...سه.. صداش هنوز توی گوشامه

چهرش هنوز جلوی صورتمه

هرجا میرم می بینم

کسی نفهمید.. کسی نفهمید...

کسی نفهمید چه دردی میکشم

کسی نفهمید دردی که من میکشم

از یک مرگ فجیع بدتره

اوه اوه اوه

هر روز با مرگ درگیره.

اما کسی نفهمید چرا

او اواو

اون جواهر زندگیم رو تغییر داد

تغییرم داد

کاری کرد که عشق رو تجربه کنم

خرد شدن رو تجربه کنم

بفهمم کسایی که یک عمر خرد شون میکردم

چه زجری میکشیدند

او اوه

اون یک رازایی داره

راز های بزرگ

او او

همه چیز توی دنیایی که افسانه ها واقعی میشن ممکنه

همه چیز ممکنه

همه چیز توی دنیایی که خوناشام ها و گرگینه ها هستن

ممکنه.

همه چیز هایی که توی دنیا ی ادما غیر قابل تصوره

اینجا کاملا عادیه.

او او او

این یه داستانه

ولی از اون داستانایی نیست که رومئو به ژولیت میرسه

این یه اهنگه

یک اهنگ مرگ اساست

همه چیز توی این دو دنیا ممکنه

دنیا ی ادما و دنیای افسانه ها

همه چیز امکان داره

از  یک یا دو شایدم سه پارت بعدی یکسری شخصیت جدید هم وارد ماجرا میشن. و راستی چرا نظراتم اینقدر کم بود؟ مگه نگفتم اگه نظر ندید پاها و دستاتون رو قلم میکنم؟ اگه این بار هم نظر ندید دیگه ادامه نمیدم!

یک...دو...سه.. صداش هنوز توی گوشامه

چهرش هنوز جلوی صورتمه

هرجا میرم می بینم

کسی نفهمید.. کسی نفهمید...

کسی نفهمید چه دردی میکشم

کسی نفهمید دردی که من میکشم

از یک مرگ فجیع بدتره

اوه اوه اوه

هر روز با مرگ درگیره.

اما کسی نفهمید چرا

او اواو

اون جواهر زندگیم رو تغییر داد

تغییرم داد

کاری کرد که عشق رو تجربه کنم

خرد شدن رو تجربه کنم

بفهمم کسایی که یک عمر خرد شون میکردم

چه زجری میکشیدند

او اوه

اون یک رازایی داره

راز های بزرگ

او او

همه چیز توی دنیایی که افسانه ها واقعی میشن ممکنه

همه چیز ممکنه

همه چیز توی دنیایی که خوناشام ها و گرگینه ها هستن

ممکنه.

همه چیز هایی که توی دنیا ی ادما غیر قابل تصوره

اینجا کاملا عادیه.

او او او

این یه داستانه

ولی از اون داستانایی نیست که رومئو به ژولیت میرسه

این یه اهنگه

یک اهنگ مرگ اساست

همه چیز توی این دو دنیا ممکنه

دنیا ی ادما و دنیای افسانه ها

همه چیز امکان داره

واه واه واه اوضاع داره جذاب میشه. به احتمال 75% توی این فصل یکم از گذشته ی الناز معلوم میشه البته ممکنه از چیزی که ممکنه بخونید زیاد خوشتون نیاد ولی چه میشه کرد؟

یک...دو...سه.. صداش هنوز توی گوشامه

چهرش هنوز جلوی صورتمه

هرجا میرم می بینمش

کسی نفهمید.. کسی نفهمید...

کسی نفهمید چه دردی میکشم

کسی نفهمید دردی که من میکشم

از یک مرگ فجیع بدتره

اوه اوه اوه

هر روز با مرگ درگیره.

اما کسی نفهمید چرا

او اواو

اون جواهر زندگیم رو تغییر داد

تغییرم داد

کاری کرد که عشق رو تجربه کنم

خرد شدن رو تجربه کنم

بفهمم کسایی که یک عمر خرد شون میکردم

چه زجری میکشیدند

او اوه

اون یک رازایی داره

راز های بزرگ

او او

همه چیز توی دنیایی که افسانه ها واقعی میشن ممکنه

همه چیز ممکنه

همه چیز توی دنیایی که خوناشام ها و گرگینه ها هستن

ممکنه.

همه چیز هایی که توی دنیا ی ادما غیر قابل تصوره

اینجا کاملا عادیه.

او او او

این یه داستانه

ولی از اون داستانایی نیست که رومئو به ژولیت میرسه

این یه اهنگه

یک اهنگ مرگ اساست

همه چیز توی این دو دنیا ممکنه

دنیا ی ادما و دنیای افسانه ها

همه چیز امکان داره

اهنگ خوفناکی داره میدونم. به پوستر زیاد نمیخوره. ولی خب ما داریم فصل جدیدی رو شروع میکنیم. داستان واقعی بزودی شروع میشه. قراره ما توی این فصل: از راز یک پیشگویی باستانی سر در بیاریم, به یک کشور اسیایی بریم, بخشی از حقیقت که از نظر ها پنهان بود رو اشکار کنیم, دنیایی رو به شما نشون بدیم که تاحالا ندیدید. و راستی یک چیز دیگه: لایلا به خاطر تیر چراغ برقی که خورد توی سرش تا اواسط  یا اواخر فصل 2 بیهوشه و بعد از بهوش امدنش به احتمال قوی قطع نخاع میشه. برید ادامه. ماجرا تازه داره شروع میشه..........

مردم میگن ما عجیب غریب ایم

اما ما فقط توی زندگی هامون

کلی رنج و بدبختی کشیدیم.

یه گروه داریم.

یه گروه داریم

که هر وقت به اینه نگاه میکنند

نوجوون های شکسته ای رو میبینند

همه ی کسایی که میشناسن مون فکر میکنند

ما هنوز هم همون بچه های 12 ساله ی شاد و بیخیال هستیم

اما کسی نمیدونه اون بچه ها سالهاس که مردن

قبلا با دنیا هیچ رازی نداشتیم.

اما الان کسی حتی خودمون

از درونمون خبر نداره.

فقط من حس میکنم یا بنظر شما هم اوضاع داره خطری میشه؟ یعنی بنظرتون الناز چه گذشته ای داره؟ از کجا اومده؟ خانواده اش چه طوری اند؟ اصلا خانواده داره؟ منظورش از اینکه: [چون تجربه اش کردم.] چیه؟ یعنی ماجرا قراره جذاب تر بشه؟ قراره به جایی که تا حالا کسی پا نزاشته بریم؟ امیدوارم یک همچین چیزی باشه. راستی مهسا با امروز الان بار 89 هست که دارم ازت خواهش میکنم رمان عشق شکسته رو واسش برچسب بزاری. خواهشا یدت نره واسه ی رمانم برچسب بزاری. چون من دسترسی لازم رو ندارم. ببخشید که پارت ندادم ولی وردم خراب شده بود.

رمان عشق شکسته پارت 20

سایه ماه سایه ماه سایه ماه · 1400/6/19 14:06 ·

مردم میگن ما عجیب غریب ایم

اما ما فقط توی زندگی هامون

کلی رنج و بدبختی کشیدیم.

یه گروه داریم.

یه گروه داریم

که هر وقت به اینه نگاه میکنند

نوجوون های شکسته ای رو میبینند

همه ی کسایی که میشناسن مون فکر میکنند

ما هنوز هم همون بچه های 12 ساله ی شاد و بیخیال هستیم

اما کسی نمیدونه اون بچه ها سالهاس که مردن

قبلا با دنیا هیچ رازی نداشتیم.

اما الان کسی حتی خودمون

از درونمون خبر نداره.

فاز شما دوتا دیوونه چیه؟ اخه ادم برادر خودش رو از برج ایفل میندازه پایین. نه خب ابر قهرمان باشه. در هر صورت مگه داداش تو نیست.

الناز: ببینم من نویسنده ی داستانم یا تو؟

من: من

الناز: پس اینقدر بهم گیر نده.

رمان عشق شکسته پارت 19

سایه ماه سایه ماه سایه ماه · 1400/6/16 06:29 ·

مردم میگن ما عجیب غریب ایم

اما ما فقط توی زندگی هامون

کلی رنج و بدبختی کشیدیم.

یه گروه داریم.

یه گروه داریم

که هر وقت به اینه نگاه میکنند

نوجوون های شکسته ای رو میبینند

همه ی کسایی که میشناسن مون فکر میکنند

ما هنوز هم همون بچه های 12 ساله ی شاد و بیخیال هستیم

اما کسی نمیدونه اون بچه ها سالهاس که مردن

قبلا با دنیا هیچ رازی نداشتیم.

اما الان کسی حتی خودمون

از درونمون خبر نداره.

خدایی فاز الناز چیه؟😐

لایک کردن= لایک متقابل

نظر دادن= نظر متقابل

عین روح از پست رد شدن= مرگ حتمی با کفش پاشنه بلند توسط نویسندگان وب.

تبلیغات بی خود= فوش و نفرین از نویسنده ها.

خلاصه نگید نگفتم.

رمان عشق شکسته پارت 18

سایه ماه سایه ماه سایه ماه · 1400/6/4 15:02 ·

مردم میگن ما عجیب غریب ایم

اما ما فقط توی زندگی هامون

کلی رنج و بدبختی کشیدیم.

یه گروه داریم.

یه گروه داریم

که هر وقت به اینه نگاه میکنند

نوجوون های شکسته ای رو میبینند

همه ی کسایی که میشناسن مون فکر میکنند

ما هنوز هم همون بچه های 12 ساله ی شاد و بیخیال هستیم

اما کسی نمیدونه اون بچه ها سالهاس که مردن

قبلا با دنیا هیچ رازی نداشتیم.

اما الان کسی حتی خودمون

از درونمون خبر نداره.

عشق شکسته پارت 17

سایه ماه سایه ماه سایه ماه · 1400/5/31 15:40 ·

مردم میگن ما عجیب غریب ایم

اما ما فقط توی زندگی هامون

کلی رنج و بدبختی کشیدیم.

یه گروه داریم.

یه گروه داریم

که هر وقت به اینه نگاه میکنند

نوجوون های شکسته ای رو میبینند

همه ی کسایی که میشناسن مون فکر میکنند

ما هنوز هم همون بچه های 12 ساله ی شاد و بیخیال هستیم

اما کسی نمیدونه اون بچه ها سالهاس که مردن

قبلا با دنیا هیچ رازی نداشتیم.

اما الان کسی حتی خودمون

از درونمون خبر نداره.

هر اسمی که میخوایید برای اتفاقات پیش رو بزارید ولی اگه من باشم میگم بازی تازه داره شروع و جذاب میشه.

رمان عشق شکسته پارت 16

سایه ماه سایه ماه سایه ماه · 1400/5/30 17:34 ·

مردم میگن ما عجیب غریب ایم

اما ما فقط توی زندگی هامون

کلی رنج و بدبختی کشیدیم.

یه گروه داریم.

یه گروه داریم

که هر وقت به اینه نگاه میکنند

نوجوون های شکسته ای رو میبینند

همه ی کسایی که میشناسن مون فکر میکنند

ما هنوز هم همون بچه های 12 ساله ی شاد و بیخیال هستیم

اما کسی نمیدونه اون بچه ها سالهاس که مردن

قبلا با دنیا هیچ رازی نداشتیم.

اما الان کسی حتی خودمون

از درونمون خبر نداره.

داستان داره کم کم عجیب میشه....

و بازی هم تازه داره شروع میشه........ 

ولی خواننده ها نظر نمیدند.😐 اخه چرا؟

رمان عشق شکسته پارت 15

سایه ماه سایه ماه سایه ماه · 1400/5/29 11:37 ·

مردم میگن ما عجیب غریب ایم

اما ما فقط توی زندگی هامون

کلی رنج و بدبختی کشیدیم.

یه گروه داریم.

یه گروه داریم

که هر وقت به اینه نگاه میکنند

نوجوون های شکسته ای رو میبینند

همه ی کسایی که میشناسن مون فکر میکنند

ما هنوز هم همون بچه های 12 ساله ی شاد و بیخیال هستیم

اما کسی نمیدونه اون بچه ها سالهاس که مردن

قبلا با دنیا هیچ رازی نداشتیم.

اما الان کسی حتی خودمون

از درونمون خبر نداره.

کم کم به پایان فصل یک نزدیک میشیم. و راستی ممکنه شعر و پوستر توی فصل دو تغییر کنه چون شعری که الان هست ممکنه به فضای خوفناک فصل دو نخوره. ولی اینم که فصل دو چه فضایی داره هم احتمالیه. شاید این شعر مال فصل سه باشه. همه چیز ممکنه.