
عشق بی معنی 🩵 پارت: 2

بچه ها پارت پیش رو یه پارت جلو دادم اشتباهی الان درست شده برید بخونید
بچه ها پارت پیش رو یه پارت جلو دادم اشتباهی الان درست شده برید بخونید
سلام بچه هاااااا نویسنده جدیدم و ۱۴ سالمه منو به مرینت بشناسید
حال برید ادامه
سلام خوووب ادامه
ادرین:الو کیه
---: الو سلام یا مرینت رو ول میکنی یا پدرت رو میکشم
آدرین: چیی تو کیی
----: برا چی بهت بگم
ادرین: پدرم رو بکش
فرد ناشناس : الو قربان
گابریل: الو سلام چی شد
فرد ناشناس : آدرین گفت پدرم رو بکش
گابریل : چی چطور تونست همچین کاری بکنه
فرد ناشناس : تونست دیگه خو بای
گابریل: بای
از زبون من: صبح روز یکشنبه مرینت از خواب پاشد دید دیرش شده(توی انيميشن دیدن وقتی دیره میشه چیکار میکنه الان هم اون کارو میکنه) بدو بدو رسید مدرسه آدرین رو دید
آدرین: سلام مرینت
مرینت: سلام آدرین
آدرین: من باید بهت یک چیزیو بگم
مرینت" چیو
آدرین "نمیتوینم رابطمون ادامه بدیم
مرینت"چیییییی😭
از زبون من : مرینت یهو زد زیر گریه
آدرین " گریه نکن شوخی کردم وقتی دانشگاه تموم شه میام خواستگاری ( داشتن دانشگاه میخوندن)
مرینت: ادریییییییییین دیگه از این کارا نکی
از زبون من " مرینت عصبانی رفت سر کلاس
زنگ تفریح که خورد اومدن بیرون
مرینت رفت پیش آلیا
الیا: چرا با آدرین نیستی
مرینت: یکم از دستش عصبانی شدن
از زبون من: آدرین اومد
آدرین : مرینت هنوز از دستم عصبانی هستی
مرینت: آره
آدرین : نباش دیگه صبر کن یه دقیقه
از زبون من : آدرین یه شاخه گل رو به مرینت داد
یهو یکی میاد از لایه پله ها نگاه میکنه
اون :
عررررررررر رمان تموم شد تا فردا منتظر باشید
صب یه دقیقه نرید لایک کنید کامت هم بزارید بعد بگید فرد ناشناس کیه ؟ چند تا رهنمایی داره دختره از مرینت متنفره بعد تو انیمیشن واقعی این رمان هم هست
تا فردا
این دفعه براتون کلیپم گذاشتم پس از دست ندید💔لایک و کامنت فراموش نشه 💔درباره غمگینای میراکلسی درخواستی قبوله💔برین ادامه...
سلام عزیزا❤برای کامنتاتون مرسی سعی میکنم اون جور که دوس دارین باشه پس از این به بعد برای حرف ها به جای پرانتز یه خط میرم پایین و خط فاصله میزنم و بیشتر ویرگول میزارم تا حرفا قروقاطی نشه
و سعی میکنم احساسی بنویسم❤❤❤
ممنونم از کسایی لایک کردن و بهم روحیه دادن و کسایی کامنت گذاشتن و باعث شدن رمانم بهتر بشه 😘❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤دوستون دارم❤💋