وبلاگ لیدی باگ

های گایز اومدم با پارت هفت.

از زبون کارا:تصمیم گرفتیم چون روز آخر تعطیلات هست،باهم بریم پاساژ و یکم خرید کنیم و ناهار بخوریم. 

آماده شدم: یه تاپ مشکی جذب پوشیدم و یه کت مشکی روش و یه شلوار جین بگ مشکی. یه بالم لب زدم و عینک آفتابی مشکی و کیف مشکی رو انداختم و تمام.

از زبون دنی: برای پاساژ رفتن آماده شدم:یه تیشرت کرم با طرح نخل پوشیدم و یه شلوار جین ابی. 

از زبون کارا:بعد که هممون آماده شدیم از خونه زدیم بیرون. به پاساژ رسیدیم. من و دایانا دو سه تا لباس خریدیم و جک یه تیشرت ولی دنی چیزی نخرید.بعد رفتیم ناهار خوردیم. من یه سیب زمینی و بیکن خوردم و دایانا مرغ سوخاری و جک هم کمی از غذای دایانا و دنی پیتزا.

قرار شد بعد ناهار هر کسی بره خونه ی خودش.

از زبون دنی: همه داشتن میرفتن که یهو یه مغازه ی لباس زنانه دیدم و یه لباس خیلی خفن برای پارتی مهمونی که مشکی بود....میخواستم برای کارا بخرمش که یهو جک داد زد : داداش نمیخوای بیای؟ گفتم : تو برو من میام.

جک گفت: اوکی پس من رفتم.

رفتم توی مغازه و اون لباس رو برای کارا خریدم.

حالا چطوری بهش بدم؟ نمیشه که برم بهش بگم یهو تو پاساژ اینو دیدم چون تو رو دوست داشتم برات خریدم؟ اها....میدم به جک بده به دایانا دایانا هم بده به کارا....

بای🖤