فراموشش کن p4

PaNiA PaNiA PaNiA · 1402/7/9 21:33 · خواندن 1 دقیقه

های ادامه

ببخشید که دیر دادم یک هفته شد اما من دوتا امتحان دارم که باید خوب بشم اگه نشم چیز میشه . 

 لطفا مثل همیشه حمایت کنین پارتای هیجانی و استرسی بزارم براتون ! 

حمایت پارت قبل خیلیی کم بود منم این پارتو به شدت کم میدم  ): هیچ انگیزه ای ندارم واقعا !

_ یعنی نمیای ؟

+ نمیدونم واقعاا 

_ پس فردا شب میام دنبالت اماده باش 🙂

+ چیی 

_ ببند دیگع عهه ، فردا ۶ بیا سرکار اوک ؟

+ ۶ صبحححح ؟ چرا انقد زودددد ؟

_ غر نزن انقدرر

+ اوکی خدافظ

_ بای مرینت 

قطع کردم . وای ینی من درخواستشو قبول کردممم ؟ 🥵

بعد اینکه بغلش کردم خوشم نمیاد باهاش به عنواندوست دختر برم پارتی .

( تو سرکارش اتفاقی نیافتاد الان میریم شب که ادرین اومد دنبالش .)

یه پیراهن مشکی پوشیدم که صدای بوق شنیدم سریع رفتم سمت در درو قفل کردم از ساختمان اومدم بیرون تا با بنز مواجه شدم واهای من پراید دارم اون بنز😳

_ خوشگله نمیخوای سوار شی ؟

+ خوشگله عمته عه !

_ خب میخای اونجا وایستی همینجوری نع ؟

+ سوار شدم دیگه .

حرکت کرد رسیدیم خواستم پیاد شم که دستمو گرفت

 + چیه  ولم کن 

_ ببین امروز باید ادای رلمو در بیاری 

+ چی میگی ت من یه عنوان همراه اومدم نه چیز دیگه ای 

_ بابا ولش کن اون حرفمو . الان مجبوری رلم باشی 

+ من مال کسی نیستم ازادم و اجباری در کار نیست . 

پیاده شدم . اونم پیاده شد تا خواستم راهم رو کج کنم و وارد شم منو گرفت و نذاشت تکون بخورم 

_ که اینطور پس اجبار حالیت نیست نع ؟ هرکی رو حرف من حرف بزنه مجازات میشه اینو یاد بگیر هه

و یهو....‌‌

پایان 

خواستم کوتاه شه ولی خو پارت ۲ خیلی حمایت شد اگه این پارتم حمایت شه کلی پارت طولانی میدم بعد امتحاناتم