
you will come back of one day

Romantic

مرینت : صبح از خواب دوباره با صدای زنگ ساعتم بیدار شدم یکم تو آینه به خودم نگاه کردم یه ذره سر و وضعم شلخته بود رفتم و یکم موهام رو شونه کردم و لباس هام رو عوض کردم تو آینه که به خودم نگاه میکردم میگفتم :
یه روز دیگه رو هم باید شروع کنم امروز خیلی سرم شلوغه میترسم نتونم به همه ی کارام برسم تو فکر بودم که مامانم صدام زد و گفت :
مرینت بیدار شو دخترم امروز باید یه عالمه سفارش رو تحویل بدی
واقعا ؟ مگه مدرسه 🏫 نباید برم؟
مرینت ، امروز تعطیله
اوه درسته ببخشید مامان یادم رفته بود انقدر سرم شلوغه که دیگه یادم رفته چه روزی تعطیله و چه روزی نیست صبر کن چی؟
ناگهان به خودم اومدم و دیدم مامانم متعجب جلوی من ایستاده بهم گفت :
مرینت تو داری دانشگاه میری مدرسه چرا؟ تو الان ۲۰ سالته یادت نیست ؟
اوه اوه راست میگید درسته وای چقدر این چیزا داره یادم میره ببخشید من میرم سفارش ها رو تحویل بدم
از خونه اومدم بیرون و همه ی سفارش ها رو هم تقریبا تحویل داده بودم به جز یکی حسابی خسته بودم حوصله ی این یکی رو دیگه نداشتم لوکیشن اونجایی که باید سفارش رو تحویل میدادم یه پارک بود ؟ تازه اون پارک نزدیک خونه هست یعنی خیلی هم نباید دور باشه اوه لعنتی بسه دیگه باید زود تر برم .
رفتم و کسی رو ندیدم با اینکه هوا روشن و آفتابی هست کسی اینجا نیست ناگهان یه نفر از روی درخت 🌲 آویزون شد و بهم گفت :
اوه سلام خوبی؟ لعنتی خیلی سخت بود مجبور شدم بالای درخت خودم رو سرگرم کنم تا سفارشم برسه راستی تو اونو آوردی؟ ممنون میدونی دستت درد نکنه چقدر خوشمزه هست .
شوکه شده بودم آخه این خیلی یهویی اتفاق افتاد اصلا انتظار نداشتم یه نفر از درخت 🌲 آویزون شه و انقدر هم باحال باشه من حتی نمیدونستم اون کیه فقط یه لباس عجیب و غریب تنش بود چیز عجیبی بود منم بهش گفتم:
سلام آره ممنون تو خوبی ؟ آره من سفارش رو تحویل دادم یعنی سفارش های همه رو تحویل میدم وای لعنتی کند زدم داشتم همینجوری حرف میزدم که خنده اش گرفت و گفت:
تو خیلی بانمک و بامزه ای ها عیب نداره راحت حرف بزن
من که داشتم از خجالت آب میشدم بهش گفتم :
نه عیب نداره یعنی داره یعنی نه نداره بگذریم چیکار میتونم برات بکنم ؟ وای لعنتی نه نه نه فقط اومده بودم یه سفارش تحویل بدم
من فقط اومدم سفارش رو تحویل بدم و کمک کنم
اوه باشه خیلی هم خوب اسمت چیه ؟
ممممم ر ینننتت ( اوه چقدر استرس گرفتی ولش کن بابا خودش هم میگه راحت حرف بزن )
مرینت دوپن چنگ هستم
مرینت چه اسم بامزه ای خب مرینت احتمالا برات سواله من کی هستم و چرا اینجام
نه راستش یعنی آره چرا که نه منظورم اینه که نمیدونم خودت بگو
خندید و گفت : تو واقعا بامزه ای
ممنون آره میدونی چیه اصلا بامزه بودن الکی و بیخود تو خونمه
نه اینجوری نگو مرینت به هر حال باشه میدونی چیه اسم من کت نوار هست و این لباسای گربه ای هم که میبینی به خاطر اینه که من کارم اینه که دنیا رو نجات میدم میدونی که درسته؟
خنده ام گرفت و گفتم واقعا ؟ تو از منم بامزه تری بیخیال این داستان ها دیگه قدیمی شده
نه ولی دارم جدی میگم بیخیال میدونی چیه ؟ خودت به وقتش میفهمی
باشه مرینت فقط اینجام که سفارشم رو بگیرم و از امنیت مردم با خبر بشم همین
آره خواهش میکنم قابل نداره روز خوبی داشته باشی
یه لحظه صبر کن مرینت ، به نظر خسته میای میخوای اینو با هم تقسیم کنیم ؟
نه ممنون سفارش شماست
بیخیال بابا چیزی نیست که این یه بار رو چون خسته ای میتونی اینکار رو انجام بدی
صبر کن ببینم بالای درخت ؟
آره دیگه بیخیال اینکه آسونه بیا بالا
من نمیتونم
باشه کمکت میکنم
کمک کرد و رفتیم بالا و شیرینی خوردیم خوش گذشت یه عالمه از خودش گفت و اینا
ممنون کت نوار خیلی خوش گذشت
داری میری ؟ باشه عیب نداره آره به منم خیلی خوش گذشت راستی مرینت
بله
موقعی که میخواست یه چیزی بگه خیلی سرخ شده بود انگار داشت بدجوری خجالت میکشید بهم گفت:
تو باز هم میتونی بیای هم رو ببینیم ؟
باورم نمیشه یه همچین درخواستی کرد ما فقط یه روز هم رو دیدیم با این حال بهش گفتم
باشه مشکلی نداره کجا ببینمت ؟
بهت ، بهت میگم
ها ؟ خیلی خب باشه پس میبینمت کت نوار
پایان پارت 1
سلام بچه ها چطورین امیدوارم عالی باشید اینم از پارت ۱ رمان جدید راستش این فقط پارت ۱ هست و بقیه ی پارت ها جالب تر میشه خب منتظر پارت ۲ باشید منم سعی میکنم زود پارت بدم چون بچه ها امسال معلممون عقده ای هست 😂 باید ببینم چجوری میتونم زود پارت بدم تا پارت بعدی فعلا بای ❤️