you will come back of one day

🖤💜Linda 🖤💜Linda 🖤💜Linda · 1402/7/10 17:02 · خواندن 4 دقیقه

Romantic 

مرینت : صبح از خواب دوباره با صدای زنگ ساعتم بیدار شدم یکم تو آینه به خودم نگاه کردم یه ذره سر و وضعم شلخته بود رفتم و یکم موهام رو شونه کردم و لباس هام رو عوض کردم تو آینه که به خودم نگاه میکردم میگفتم : 

 

یه روز دیگه رو هم باید شروع کنم امروز خیلی سرم شلوغه میترسم نتونم به همه ی کارام برسم تو فکر بودم که مامانم صدام زد و گفت : 

مرینت بیدار شو دخترم امروز باید یه عالمه سفارش رو تحویل بدی 

واقعا ؟ مگه مدرسه 🏫 نباید برم؟

 

مرینت ، امروز تعطیله 

 

اوه درسته ببخشید مامان یادم رفته بود انقدر سرم شلوغه که دیگه یادم رفته چه روزی تعطیله و چه روزی نیست صبر کن چی؟

 

ناگهان به خودم اومدم و دیدم مامانم متعجب جلوی من ایستاده بهم گفت : 

 

مرینت تو داری دانشگاه میری مدرسه چرا؟ تو الان ۲۰ سالته یادت نیست ؟ 

 

اوه اوه راست میگید درسته وای چقدر این چیزا داره یادم می‌ره ببخشید من میرم سفارش ها رو تحویل بدم

 

از خونه اومدم بیرون و همه ی سفارش ها رو هم تقریبا تحویل داده بودم به جز یکی حسابی خسته بودم حوصله ی این یکی رو دیگه نداشتم لوکیشن اونجایی که باید سفارش رو تحویل میدادم یه پارک بود ؟ تازه اون پارک نزدیک خونه هست یعنی خیلی هم نباید دور باشه اوه لعنتی بسه دیگه باید زود تر برم . 

 

رفتم و کسی رو ندیدم با اینکه هوا روشن و آفتابی هست کسی اینجا نیست ناگهان یه نفر از روی درخت 🌲 آویزون شد و بهم گفت : 

اوه سلام خوبی؟ لعنتی خیلی سخت بود مجبور شدم بالای درخت خودم رو سرگرم کنم تا سفارشم برسه راستی تو اونو آوردی؟ ممنون میدونی دستت درد نکنه چقدر خوشمزه هست .

 

شوکه شده بودم آخه این خیلی یهویی اتفاق افتاد اصلا انتظار نداشتم یه نفر از درخت 🌲 آویزون شه و انقدر هم باحال باشه من حتی نمی‌دونستم اون کیه فقط یه لباس عجیب و غریب تنش بود چیز عجیبی بود منم بهش گفتم: 

سلام آره ممنون تو خوبی ؟ آره من سفارش رو تحویل دادم یعنی سفارش های همه رو تحویل میدم وای لعنتی کند زدم داشتم همینجوری حرف میزدم که خنده اش گرفت و گفت: 

 

تو خیلی بانمک و بامزه ای ها عیب نداره راحت حرف بزن 

 

من که داشتم از خجالت آب میشدم بهش گفتم : 

نه عیب نداره یعنی داره یعنی نه نداره بگذریم چیکار میتونم برات بکنم ؟ وای لعنتی نه نه نه فقط اومده بودم یه سفارش تحویل بدم

من فقط اومدم سفارش رو تحویل بدم و کمک کنم 

اوه باشه خیلی هم خوب اسمت چیه ؟ 

ممممم ر ینننتت ( اوه چقدر استرس گرفتی ولش کن بابا خودش هم میگه راحت حرف بزن ) 

 

مرینت دوپن چنگ هستم 

 

مرینت چه اسم بامزه ای خب مرینت احتمالا برات سواله من کی هستم و چرا اینجام 

نه راستش یعنی آره چرا که نه منظورم اینه که نمیدونم خودت بگو 

 

خندید و گفت : تو واقعا بامزه ای

 

ممنون آره میدونی چیه اصلا بامزه بودن الکی و بیخود تو خونمه 

 

نه اینجوری نگو مرینت به هر حال باشه میدونی چیه اسم من کت نوار هست و این لباسای گربه ای هم که میبینی به خاطر اینه که من کارم اینه که دنیا رو نجات میدم میدونی که درسته؟ 

 

خنده ام گرفت و گفتم واقعا ؟ تو از منم بامزه تری بیخیال این داستان ها دیگه قدیمی شده 

نه ولی دارم جدی میگم بیخیال میدونی چیه ؟ خودت به وقتش میفهمی 

باشه مرینت فقط اینجام که سفارشم رو بگیرم و از امنیت مردم با خبر بشم همین 

آره خواهش میکنم قابل نداره روز خوبی داشته باشی

یه لحظه صبر کن مرینت ، به نظر خسته میای میخوای اینو با هم تقسیم کنیم ؟ 

نه ممنون سفارش شماست 

بیخیال بابا چیزی نیست که این یه بار رو چون خسته ای میتونی اینکار رو انجام بدی 

صبر کن ببینم بالای درخت ؟ 

آره دیگه بیخیال اینکه آسونه بیا بالا 

من نمیتونم 

باشه کمکت میکنم 

کمک کرد و رفتیم بالا و شیرینی خوردیم خوش گذشت یه عالمه از خودش گفت و اینا 

ممنون کت نوار خیلی خوش گذشت

داری میری ؟ باشه عیب نداره آره به منم خیلی خوش گذشت راستی مرینت 

بله 

موقعی که میخواست یه چیزی بگه خیلی سرخ شده بود انگار داشت بدجوری خجالت می‌کشید بهم گفت: 

تو باز هم میتونی بیای هم رو ببینیم ؟ 

باورم نمیشه یه همچین درخواستی کرد ما فقط یه روز هم رو دیدیم با این حال بهش گفتم

باشه مشکلی نداره کجا ببینمت ؟ 

بهت ، بهت میگم 

ها ؟ خیلی خب باشه پس میبینمت کت نوار

پایان پارت 1

سلام بچه ها چطورین امیدوارم عالی باشید اینم از پارت ۱ رمان جدید راستش این فقط پارت ۱ هست و بقیه ی پارت ها جالب تر میشه خب منتظر پارت ۲ باشید منم سعی میکنم زود پارت بدم چون بچه ها امسال معلممون عقده ای هست 😂 باید ببینم چجوری میتونم زود پارت بدم تا پارت بعدی فعلا بای ❤️