فراموشش کن p5

PaNiA PaNiA PaNiA · 1402/7/10 20:26 · خواندن 1 دقیقه

هایی ادامه

بچه  ها به خدا چهارشنبه امتحلن دارم ، شنبه  امتحان دارم چهارشنبه املا زبان دارم .  کلیییی هم ریاضی   دارمم فقد فقد برای شما گذاشتم تازه فردا بعد ۱۵ سال عموی مامانم میاد ساری قبل به دنیا اومدن من 😑الانم میخاد بیاد و فردا شب مهمون داریم اونم خیلی رسمی !!

لطفااا خداقل دوتا کامنت بدین من گناه ندارم ‌؟ یک روزه پارت دادم 😢

شروع ☹

+ ولم کن . مجازات ؟ داری پرو میشیا مگه کی منی ها ؟

زد تو صورتم 

_ هر.زه چطور اینطور با من صحبت میکنی ج.ند.ه 

همچنان که از دهنم خون می ریخت داد زدم 

+ خفه شووووو خفهههه چرا نمیفهمی پول دنیا نیست ، اگه یکی بیشتر پول داره دلیل نمیشه به بقیه هرچی از دهنش اومد بگه . بهت اجازه نمیدم هرچی خواستی بگی ! شده میمیرم اما بهت اجازه نمیدمم 😡

همین طور میزد تو صورتم منم اشک میرهتم ولی جیکمم در نمیومد من قوی هستم .

وقتی دوباره خواست بزنه دستشو گرفتم و گفتم + دیگه دستتو رو هیچ دختری بلند نمیکنی و دستشو پیچوندم یهو جیغ کشیدد از درد و از دستش خون میرفت .

انگار شکوندم دستشو . 

سریع دویدم تا بالاخره تاکسی پیدا کردم سوار شدم و رفتم خونه 

از زبان ادرین 

ایییی دستممممم این دختر روانیههه اخ .

هعی عمرا ازش شکایت کنم اون دحتر فوق العادست هرچقدر میزدمش کم نمیاورد هر دختری بود فرار میکرد جیغ میکشید اما اون 🥺

 پایان