
به خاطر غرورم P2

ایدامه
آدرین*
صدای همهمه دخترا توجهم رو جلب کرد، با نگاه کردن بهشون فهمیدم اونا هم ژاپنی هستن و مثل ما به صورت تیمی و دوستانه مسافرت اومده بودن..
_لطفا به من یه آب هویج بستنی بدین!
با نگاه کردن به کسی که کنارم نشسته بود با خودم گفتم بی شک این بدترین تعطیلات عمرم میشه !
هردو بهم نگاه کردیم و همزمان گفتیم:تو اینجا چیکار میکنی؟!
من_خدایا این ته بدشانسی!!
_میدونی بدشانسی چیه اینکه توی هواپیما خوابت ببره و کسی که کنارت نشسته بود حتی زحمت به خودش نده یه تکونت بده!
من_میخواستی نخوابی به من چه! 🤷♂️
_از اون وقت که داری یک روند خرف میزنی حالا که بحث به بیدار کردن من رسید به تو ربطی نداشت ها؟!
ابمیوم رو روی میز گذاشت و رفت به سفارش بقیه برسه..
ابمیوم رو برداشتم و گفتم:گوش کن فرفری خانوم.. نمیخوام تعطیلات رو خراب کنم پس یه فراری باهم میزاریم.. سر راه همدیگه قرار نمیگیریم، قبول؟
دختر_اولا این فرفری اسم داره!. دوما منم موافقم!
من_وقتی اسمتو نگفتی از کجا بدونم اسمت چیه مگه علم غیب دارم؟
دختر_نه والا ولی زبونت کمی نداره!.. اسمم مرینته..
من_افرین بهت!
دختر_گفتی اسمت چی بود؟!
_آدرین..
مرینت_خب آدرین.. پس قرارمون اینه سر راه هم نباشیم.. پس از همین لحظه راهمون از هم جدا میشه!
من_دقیقا..
بستنی اونم آماده شد و هر کدوم سمت تیم خودمون رفتیم..
فیلیپ_کجا رفته بودی؟
من_دلم واسه آبمیوه طبیعی تنگ شده بود..
چند نفر از بچه ها رفتن توی استخر منم نشستم روی صندلی
و ابمیوم رو خوردم...
آدام_شنا توی این هوای خوب باعث میشه 2سانتی متر قد بلندتر بشه!
من_باریکلا آدام.. 😂
چارلز با همون ژاکت گرم کن آبی سفیدش اومد سمت ما..
چارلز_همگی گوش کنین..
همه بهش نگاه میکردیم و منتظر حرف هاش بودیم..
چارلز_از امروز به بعد یه گروه بزرگتر تشکیل میدیم.. اینطوری بیشتر بهمون خوش میگذره!
چارلز و خوش گذرونی؟.. بعیده😂
جیم و ارن بهم نگاه کردن..چارلز رفت کنار و در همون لحظه
همون گروه دخترا مثل فیلمای سکانس حساس در حالی که موهاشون افشون میکردن میومدن سمت ما!!!
قیافه همه😳❤️
قیافه من:😐🚶♂️🕳️(خودشو بندازه تو چاه😂)
از شانس داغون من موفرفری هم توی تیم همین دخترهاست!!
ویلیام_خوش اومدین امیدوارم بهمون توی این 2هفته خوش بگذره!
دختری که موهاش بلندبود و دو تیکه از اون رو خرسی بسته بود گفت_من یومکو هستم.. خوشبختم..
خودشونو مظلوم جلوه میدن.. بابا از من بپرسین که با یکیشون سروکار داشتم 😑
یکی یکی با اعضا آشنا شدیم و سر میز نشستیم.. در این حد زود صمیمی شدن🚶♂️🕳️
رفتم دسشویی تا دست و صورتمو بشورم.. وقتی برگشتم همه نشسته بودن و تنها صندلی خالی کنار مرینت بود!
از سر ناچاری کنارش نشستم...
دختری که اسمش کارول بودو ظاهر آرومی داشت گفت_شما دوتا همین هم هستین پس باید بهتر از بقیه توی این مدت هم رو درک کنین!
مرینت_مگه خیار سبز درکم داره؟
من_خیار سبز کیه؟
مرینت_اخ آخ ببخشید یه لحظه چشمم به چشمای سبزت افتاد فکر کردم یه خیار سبز جهش یافته کنارم نشسته!!.
قیافه دخترا:😳
من_اهااا حالا شناختمت!.. تو قبلا بازیگر یه سریال تلویزیونی نبودی؟
مرینت_چرا؟!
من_اره قبلا تو تلویزیون دیدمت اینا نگا عکستو دارم!
با تمام بیشوری عکس زیر رو بعش نشون دادم

مرینت_این که.. خیلی احمقی!!. این کجاش شکل منع!!!
من_بابا اصن خودتی!
مرینت_اره خوب کودن هایی مثل تو از سر کوچک ذهنشون مجبورن ما فرفریا و به ببعی تشبیه کنن!
من_نیازی به تشبیه نیست!
قیافه پسرا😳
مرینت_تو نمیتونی این پیچ های پیچیده ما فرفریا رد درک کنی اتو کشیده! 😂😎
من_من اتو نمیکشم موهامو کلم که عین تو چروک نیست!
مرینت_مردم میرن میلیون میلیون پول میدن موهاشون فر کنن!
من_خوب پس حواست باشه برای ورود به گله بهشون خوش آمد بگی😂
تاحالا اینجوری با یک دختر کلکل نکرده بودم.. هیچکدوم کم نمیاوردیم..
ویلیام_بچه ها ما مثلا قراره بهمون خوش بگذره!
من و مرینت با فریاد_ساکت!!
ویلیام_اصن من کیم این وسط😅
ماهم همچنان به این بحث های ناگوار ادامه میدادیم...
دختری که موهای صورتی داشت و به گمونم اسمش سارا بود گفت_فِرگیس بسه!
من_فرگیس؟!
مرینت_اسم مستعاره!.. فر به معنی مو فرفری و گیس به معنی مو... برای مخ تعطیلا بازگو کردم !(من بعضی وقتی ها به دختر خالم که موهاش فره میگمفرگیس گفتم از این اسم مستعار توی این رمان استفاده کنم)
من_تند نرو تصادف نکنی پاندا!
دیانا _اگه من پاندام توهم... توهم...
من_ولش کن فرگیس خانوم کم آوردی الان ضایع میشی!
مرینت_کم نیاوردم میخواستم یه چیزی بگم که مناسب جمع نبود!!
من_ولی پاندا کاملا مناسبت!
مرینت_دهن منو باز نکنا!!
من_والا دو ساعته داری حرف میزنی..با دهن بسته این وسط چرت و پرت میگفتی🤔؟
مرینت_واییی خداااا همه پسرا مثل همن!!! چرا؟!!؟
من_چون همه دخترا مثل همن!
چارلز_بس کنین دیگه!
ایکو_راست میگه دیگه بسه!!
شیزوکو_شامتونو بخورین!
من_شما دوتا.. دوقلویین؟
توموکو_اره 😍
شیزوکو_والا دعواهای ما کمتر از شماست!..
جیم_دعوا رو بیخیال بیاین فعلا رو خوردن تمرکز کنیم!
مرینت_ببخشید اشتهام کور شد..با اجازه میخوام برم یکم بامبو بخورم! (اشاره به جایی که ادرین بهش گفت پاندا😂)
من_خوبه چون منم باید برم و اتو رو از برق بکشم وگرنه موهام میسوزه! (اینم اشاره به جایی داره که مرینت به ادرین گفت اتوکشیده 😂)
کارول_بیخیال بچه ها ما قراره این دو هفته رو باهم باشیم!
اما هردومون بی توجه به هم مسیر خودمون رو رفتیم..
سوار آسانسور شدم و رفتم توی اتاقم.. بالکن روبروی خیابون بود..
این مدت اصلا گوشیمو حتی یه چک نکردم.. وقتی میخواستم درش بیارم.... اون که گوشی من نبود!!!..
مدلش مثل گوشی خودمه ولی قابش صورتی پاستیلی بودو تصویر زمینش فرق داشت!
حالا یادم اومد.. وقتی توی فرودگاه به مرینت برخورد کردم گوشیام ن افتاد.. ما اشتباهی گوشی های همو برداشته بودیم😳؟!!!!!!
ان چه در قسمت بعد خواهید خواند😈
جیمز_پاشو میخوایم بریم جرعت حقیقت بازی کنیم
ادرین_اقا من جرعت و انتخاب میکنم
مرینت_وجدانن چجوری تو این زاویه وایساد
آدرین_تو برو تو اتاقت هرکی رد بشه فک میکنه داری ازم شماره میگیری
واسه پارت بعد ...
15 لایک❤
15کامتت💬