
پارت 1 زندگی ما دو دوست ✨️🦋

های ادامه
های زیبا رو ها نویسنده جدیدم قبلا نویسنده بودم خب بگذریم امیدوارم لذت ببرید💜
شخصیت های داستانِ زندگی ما دو دوست
نقش های اصلی👇🏻
¹. مهرسا > کیم یجی
². کوثر > کیم می هو
³. پسرا > کیم جین وو
⁴. پارک کی مین
نقش های فرعی👇🏻
¹. پارک یون گیل
². چا یون هو
³. کیم سوجین
⁴. جانگ هیون سوک
۲ تا دختر بودن به نام های مهرسا و کوثر( اسم های کره ای شون👈 مهرسا کیم یجی و کوثر کیم می هو)
این دوتا دختر برای آیدل شدن به کره ی جنوبی سفر میکنند 🇰🇷
این دوتا برای آزمون ایدلی قبول میشن و درسالن اونجا به یک گروه پسر برمیخورند(اونا هم قبول شده بودن و مثل این دونفر کارآموز بودن) ۶ تا پسر بودن (اسماشون رو بالا گفتم) این دونفر [یجی و می هو] سرگرم صحبت بودن و حواسشون نبود و جلوشون رو نگاه نمیکردن که یهو خوردن به ۲ تا از اون پسرا (به کیم وو جین ک پارک کی مین خوردن)اولش میخواستن یه دونه بخابونن تو دهن پسرا (دوتاشون کمربند مشکی تکواندو دارن🥋) اما وقتی چهرشون رو دیدن معذرت خواهی کردن و رفتن
راستی یجی و می هو با هم زندگی میکنند و با هم دوستای صمیمی هستند
فردا شد
دخترا باید میرفتن تا سالن کلاسشون رو مشخص کنندیجی صبحانه خورد ولی می هو نه (می هو کلاً از صبحانه خوشش نمیاد) راه افتادن و و بعد از ۵ دقیقه رسیدن
داشتن توی سالن راه میرفتند که دوباره همون پسرهای دیروزی رو دیدند مثلاً خیلی بیتفاوت رد شدن و رفتن توی کلاسِ شون که یهو دیدن پسرا هم اومدن داخل همون کلاس و اینجا بود که پشمای یجی و می هو ریخته بود
از زبان یجی: داشتم با می هو حرف میزدم که یهو دیدم همون پسرایی که دیروز بهشون خوردیم اومدن داخل برگای منو می هو ریخته بود
راوی: راستی اینا بعضی مواقعه نمیخوان کسی چیزی بفهمه فارسی صحبت میکنن
یجی: می هو میهووووووو (اینجا فارسی صحبت میکنن )
می هو:ها چی میگی
یجی :اونجارو نگا
می هو:کجا! حاجی اینا همون دیروزیا نیستن؟
یجی :چرا خودشونن
می هو: الان چه گوهی بخوریم آخه اینا چرا اومدن اینجا
یجی:فک کنم قراره با اینا هم گروهی بشیم
می هو:یا خدا
یجی :اصلا به درک ما که اینارو نمیشناسیم
می هو:آره به درک
زبان کره ای اینا خیلی خوبه👌
پسرا اومدن تو این دوتا(یجی و می هو) کلا کرم دارن
با پسرا سلام علیک کردن
( یجی و می هو اینجورین که مثلاً یکی رو ببینن به جای اینکه استرس داشته باشند خندشون میگیره کلاً دیوانن نمیدونم چه جوری اینا رو توی کره راه دادن)
خلاصه این دوتا هی سعی میکردن نخندن نمیشد آخرش از خنده افتادن زمین داشتن جر میخوردن
پسرا هم که برگاشون ریخته بود و همین جوری داشتن این دوتارو نگاه میکردن
یهو همون دوتا پسرایی (کیم ووجین و پارک کی مین) که خورده بودن بهشون رفتن که به اینا کمک کنن بلند شن که یجی و می هو هم بدون اینکه توجهی بهشون کنن بلند شدن و رفتن اونور این دو نفر همچنان در حال خندیدن بودند که مربی شون اومد اینا یه جوری خودشونو جمع کردن مربی بچهها رو گروه کرد اما بعد از اینکه بچهها رو گروه کرد گوشیش زنگ خورد اونم سریع لباسهاشو پوشید و با عجله رفت
اینم بگم که حرف یجی به واقعیت تبدیل شد و با پسرا هم تیمی شدن
تازه به غیر از یجی و می هو ۴ تا دختر دیگه هم بودند مربی یجی رو مسئول دخترا کرد و یکی از پسرا(کیم وو جین) هم مسئول پسرا شد دخترا پسرا با هم سلام علیک کردن و تا اومدن شروع کنن یهو بلندگو به صدا در اومد و گفت: بچه ها امروز مشکل پیش اومده و کلاسها به مدت ۵ روز تعطیل یجی و می هو خیلی خوشحال شدن وسایل و لباساشون رو جمع کردن و راه افتادن برن خونه(میخواستن پیاده برن) که دیدن....😶🌫️
برای پارت ۲
۳ لایک و ۳ تا کامنت امیدوارم خوشتون اومده باشه🦋