
پارت ۳ زندگی ما دو دوست🦋✨️

ادامه
- پارت ۳ زندگی ما دو دوست
- امیدوارم خوشتون بیاد
وقتی که میخواستن برن یجی و می هو نمیزاشتن( چه گندی زدن ) اره پسرا هم مجبور شدن اونجا بمونن یجی و می هو توی بغل پسرا خوابشون برده بود(😳) پسرا هم دیدن اینا خوابیدن بلندشون کردن و بردن روی مبل گزاشتنشون[ عجب جنتلمن هایی] یجی و می هو تو خواب هم ول کن این دوتا نبودن (راوی: چه عادت های مستی بدی دارن)
صبح شد
پسرا شب رو خونه یجی و می هو خوابیدن
صبح که یجی و می هو بیدار شدن دیدن اون دو تا رو زمین کنار مبل خوابیدن برگاشون ریخت
با هم گفتن یا خدا اینا اینجا چی میخوان
بعد می هو يادش اومد که دیروز سوجو خوردن و رفتن دم در اما نمیدونستن یادشون نمیومد که چه گندهایی زدن
هیچی یه ذره گذشت یجی و می هو تا دیدن پسرا دارن بیدار میشن خودشون و زدن به خواب
پسرا بیدار شدن و رفتن دست و صورتشون رو شستن و اومدن جین وو برگشت گفت بریم براشون یه ذره سوپ خماری🍲 بخریم ولی کی مین گفت به ما چه پول اضافه داری 😒 ولی جین وو گفت من میرم براشون میگیرم تو برو خونه ولی کی مین گفت باشه باهات میام 😒
رفتن خریدن و اومدن
یجی و میهو تا بوی سوپ به دماغشون خورد سریع بلند شدن و رفتن دنبال بو همینجوری داشتن میرفتن که یهو خوردن به پسرا چشماشون رو که وا کردن و اون دو تا رو دیدن سرشون و انداختن پایین و تا داشتن بر میگشتن که برن سر جاشون که کی مین لباساشون و گرفت و کشیدتشون تا اونها رو بنشونه رو صندلی
کی مین کاسه ها و قاشق رو گذاشت و جین وو هم سوپ رو ریخت یجی و می هو هم سوپ رو خوردن و گفتن : اوم ما شيدا😋 (یعنی خوشمزست) ولی از اون جایی که یجی و می هو خیلی پرو تشریف دارن برگشتن به پسرا گفتن که شما اینجا چیکار میکنین؟
پسرا هم فهمیدن که اینا هیچی یادشون نمیاد برگشتن گفتن خودتون چی فکر میکنید؟ بعد می هو برگشت گفت :خوب سوجو خوردیم بعد صدای زنگ در خونه اومد در رو باز کردیم ام ام ام ام
کی مین:چی شد یادت نمیاد چی کار کردی؟
می هو :نه یادم نمیاد مگه چیکار کردیم؟
جین وو: بعدا میفهمین الان سوپ روبخورین
یجی : دست درد نکنه (با لحن نه ملایم نه خشن) بعدش........
- خوب این پارت هم به پایان رسید😁
- برای پارت بعد ۸ تا لایک ۴ کامنت(بغیر از خودم)
- دوستون دارم نظراتتون رو تو کامنتا بگین 🫶🏻🧸
- تعطیل شدن مدارس هم تبریک میگم😁😁