زندگی ما دو دوست پارت ۱۳ ✨️🦋

🖤Mehrsa(^_^) 🖤Mehrsa(^_^) 🖤Mehrsa(^_^) · 1404/1/15 15:29 · خواندن 3 دقیقه

بچه ها حداقل یه حمایتی بکنین😔ادامه👇

 

 

 

  • پارت ۱۳ زندگی ما دو دوست🦋✨️
  • آخرش باهاتون صحبت دارم گوش بدید

 

  • توی پارت قبل یجی و می هو رفتن بالا و پسرا رو به شام دعوت کردن

 

جين وو: اها اونوقت چرا؟

یجی: مناسبتی نداره ولی فک نمی کنید بخاطر کار های نامربوطه ی دیشب و اینکه نذاشتید ما بریم ورزش کنیم باید قبول کنید و مارو شام دعوت کنید ؟🫤

جین وو: عه پس شما چی؟ اون روز رو یادتون نیست؟😑

یجی: عه چه عالی پس هزینه شام پنجاه پنجاه باشه😌

جين وو: خانومها ما نمیخوایم بیایم لطفا برید

 کی مین اومد جلوی در و گفت نه داداش بزار بریم ببینیم حرف حسابشون چیه😏

جين وو یه ذره مقاومت کرد ولی آخرش قبول کرد بیان

جين وو گفت: پس بریم آماده شیم بیایم

ما هم گفتیم باشه

رفتن و اومدن

یجی: حاجی چقدر لباسا بهشون میاد (فارسی)

می :هو چیی؟ الان چیگفتیییی؟؟؟؟ (فارسی)

یجی: هیچی گفتم چرا انقدر لفتش میدن (فارسی)

می هو اره حتما😁😒 (اروم)

یجی : بیاین دیگه کجایین

می هو: توی دلش داشت میگفت یعنی واقعا یجی ازجین وو خوشش اومده؟😳 شاید هم کی مین هوم اول باید ببینیم از کدومشون خوشش اومده بعد بهش کمک میکنم😏

 توی همین فکرا بود که یجی داد زد هوی کجایی الوووو (فارسی)

کی مین: هیونگ چی میگه این دختره

جين وو: نمیدونم والا ، اهم اهم بریم دیگه

یجی: اره بریم

از زبان راوی

 راه افتادن داشتن میرفتن خیابون بود یجی هم حواسش نبود همینطوری داشت میرفت که ماشینه با سرعت زیاد داشت به سمتش میومد که یهو جین وو دست یجی رو کشید سمت خودش یجی که نبضش به ۱۰۰۰۰ در ثانیه رسیده بود که جین وو هُلش داد اونور گفت: باید حواستو بیشتر جمع کنی اگر ماشین بهت میخورد چی؟

يجی: صب كن الان تو نگران منی؟🫢😳

جين وو: نه دارم میگم که اگر اتفاقی برای تو میوفتاد ما هم توی دردسر میوفتادیم

یجی: اره جون جدت (فارسی) اها از اون لحاظ (کره ای)

جين وو: بله پس چی فکر کردی یا نکنه فک کردی من ازت خوشم میاد؟ وای(یعنی خوشت نمیاد؟😂)

می هو: بسه دیگه بریم

(پیاده دارن میرن )

توی راه میهو هی یجی رو سمت پسرا هل میداد و جین وو میگرفتش تا اینکه یجی اعصبانی شد و گفت: میشه بس کنی اصلا از این کارت خوشم نیومد😠

جين وو: اروم باش داد نزن ابرومون روبردی

 یجی: تو چی میگی این وسط 

می هو: باشه بابا معذرت میخوام 😔

رسیدن توی رستوران غذا سفارش دادن می هو به جین و و گفت بیا اینجا بشین با کی مین کار دارم جین وو چه کاری؟(پسر بهونه نیار ما که میدونیم داری تظاهر میکنی🤪)می هو به تو مربوط نیست

 جين وو: باش

می هو یچیزی الکی توی گوشیش آورد که مثلا به کی مین نشون بده تا جین وو و یجی کنار هم بشینن...

 

  • خوب اینم از پارت ۱۳
  • بچه ها اینکه اصلا حمایت نمیشه از رمان، من فکر می‌کنم که دیگه رمان رو ادامه ندم چون فکر میکنم دوست ندارید چون واقعا حمایت نیست و منم انگیزه برای ادامه دادنم کم میشه 😔🥲
  • فعالا تا جایی که نوشتم پارت های بعد رو میزارم بعدش تصمیم میگیریم که ادامه بدیم یا نه😔
  • اگر پارت بعد میخواید ۵ لایک و کامنت💜