
کفش در مدرسه 👠 پارت سوم

سلام روز دختر رو بهتون تبریک میگم امیدوارم همیشه شاد و موفق باشید 🩷
و اینکه کامنت یا کام هام بسیاررررر کم شده لطفاً همایت کنین ممنونم
- هی
وایساد
سرم و انداختم پایین و با خجالت گفتم :
- ممنونم
+ هوم
ای بابا این پسره خول عه یا خنگه 😡
ـ ولش کن لینا داداشم اینجوریه گفتم که...
- هی ولی داداشم ...
اگه بخوام از خانواده ام براتون بگم
خب من یه داداش دارم که خیلی وقت پیش ازدواج کرد و به دستور زنش مجبور شد
که بره ایران بیش خانواده زنش و یه دختر بنام گوهر داره که اونم توی مدرسه ماعه و فقط دنبال یه اتو از منه 😖😡
زینگگگگگ
و زنگ خونه
چند روز گذشت و حدود یک ماهه که من توی این مدرسه ام
هرروز زندگی میگذشت و من متنرف تر از زندگی میشدم
+ هی لینا
- بله
+ میگم تو خواهر بردار نداری ؟
- چرا یه خواهر دوقلو دارم که اسمش جینا و یه بردار دارم که اون دخترشه
+ اووو خب پس چرا با برادر زاده ات نمیری
- چون اون فقط دلش میخواد ازم یه اوتو جمع کنه و بده به مامان و بابام و داداشم که منو زیر دستشون بکشن
یکدفعه آروم سرم رو نوازش کرد
+ اشکال ندارد درک میکنم
ـ از دست تو داداش مهربونم
یه خنده ریز کردم و باهم غذا خوردیم
وقتی اومدم تو خونه دیدم همه عصبانی هستن
🩷تمام 🩷
خب ببخشید که کم بود 😅😭
بنظرتون چرا خانواده لینا عصبانی بودن هرکسی اولین نفر بگه برندس
تا پست بعدی ام بای 🩷❤️