رمان جدید🏖🌜+p¹

MEHRANA MEHRANA MEHRANA · 1404/4/4 18:04 · خواندن 1 دقیقه

🫧 بالاخره انتظار ها به پایان رسید😂 

بچه ها کسی جایی رو میشناسه کاور برای رمانم درست کنه؟🎀

« بازگشت به سوی آغاز »
➖⃟👅•• #𝗣𝗮𝗿𝘁1
صدای زنگ گوشی آزار می‌داد 
آروم بلند شدم با دیدن ساعت از جام پریدم باور نمیشد ۸ دقیقه زمان داشتم ...
~~~~~~~~~~~~~~`~~~~~~~~~~~~~~~~
خودمو تو آینه نگاه کردم لبخند رضایت بخشی زدم
یاد ساعت افتادم دیرم شده زنگ اولو که از دست دادم 
حداقل به زنگ دوم برسم.
همینطوری که داشتم به سمت در مدرسه نزدیک میشدم
آروم زیر لب زمزمه کردم 
کی روز اول مدرسشو آنقدر دیر میرسه با چشم هام دنبال کلاس ۱/۲ می‌گشتم .
با دستم آروم به در ضربه ای زدم ، کسی جواب نداد 
با احتیاط در را باز کردم 
حس کردم پرت شدم توی وان آب سرد 
بدنم از سرما می‌لرزید 
با صدای خنده به خودم اومدم ، سرتا پام آب می‌چکید
احساس حقارت میکردم
_اخی عیبی نداره .ولی می‌دونی که نباید بد موقع بیای تو دیگه؟ شروع کرد به ریز ریز خندیدن
به سمت صدا برگشتم با دختری که روی میز بود   پاشو رو پاش انداخته بود ودامن کوتاهش جلب توجه میکرد  مواج شدم بیشتر شبیه تیکه بود تا دلسوزی!!
_تو اینجا چیکار میکنی؟؟.چرا سر کلت الان پیدا شد؟؟
نتونستم جلوی خودمو بگیرم رو به  پسری که این حرف رو زد لب زدم
+ تو خجالت نمی‌کشی؟
زدی لچ آبم کردی شبیه موش آب کشیده شدم بعد داری میگی چرا این موقع سر و کلم پیدا شد؟؟
.......

 دوست دارین ادامه بدم؟💗

 شرط: ۱۰ لایک؟