بچه‌ها اومدم با پارت و کاور جدید امیدوارم از کاور خوشتون بیاد خب خب بزن ادامه👇👇

وقتی در اتاق باز شد مه غلیظی فضا رو پر کرده بود راین ترسیده یک جا خشکش زده بود و لیا سوال ها ذهنش ماننده دریای ناآرام در ذهنش موج میزند

ـ تو چطور تونستی قانون اصلی شکارچیان ترد شده را بشکنی؟؟ قرار بود ترد شده هارو بکشی نه این که به اونها پناه بدی حالا هم دو راه داری یا بر میگردی خونه یا تا ابد محکوم خون آشام سیاه میشی و دیگر هم راه برگشت رو نداری.

راین: پدر من نمی‌ذارم اون بمیره اون... اون با همه فرق داره من محکوم به خون آشام سیاه میشم ولی نمی‌زارن اون بمیره

ـ باشه این آخرین مهلتت بود بچرخ تا بچرخیم 

بد از رفتن پدر راین خونه در سکوتی عمیق فرو رفت

لیا: راین خون آشام سیاه یعنی چی؟

راین: اگه خون آشامی قانون های اصلی را بشکنه اون دیگه خون آشام نیست. خون آشام سیاه یعنی خون آشامی که دیگه توی هیچ دنیایی جایی ندارن و قدرت جادویشون کم کم از بین میرود و دیگر نمی‌تواند زنگی عادی داشته باشد و محکوم به سیاهی می‌شود.

لیا: چرا بخاطر من این کارو کردی؟

راین: ببین لیا از وقتی چشمم به چشمانت خورد خورشید تابان چشم هایت قلب یخی و سرد مرا آب کرد. تو چیزی درونت هست که من تا حالا تو ی هیچ خون آشامی ندیم.

یهو لیا سوالی پرسید که راین خشکش زد....

خب خب فردا پارت میدم اما لطفاً کامنت و لایک بزاری که من زود تر از حالت نقره خارج شم وله سطح طلا برسم❤️

از همگی بابات حمایتاتون ممنون خدافظ تا فردا❤️😘