بفرما ادامه مطلب که اومدم با یه روایت کوتاه دیگه

+قول بده هیچوقت تنهام نمیذاری 
- اما من نمی‌تونم قول بدم 
+چرا ؟ 
- چون آدمها عوض میشن مسیر های جداگانه ای رو شروع میکنن من نمیتونم همیشه کنارت باشم 
+اینکه مسیر های متفاوتی دارن دلیل نمیشه جدا بشن 
- ماهم جدا نمی‌شیم فقط کمی فاصله بین مون میوفته
+ولی همین فاصله میمونه منجر به جدایی بشه 
- نه من کنارت می‌مونم 
+میگی کنارم میمونی ولی قول ندادی ترکم نمیکنی 
- من سعی میکنم کنارت بمونم ولی نمیتونم قول بدم 
+ یعنی ممکنه یه تنهام بذاری ؟ 
- من نمی‌دونم ، نمی‌دونم. من دارم یه مسیر جدید شروع میکنم و سرم شلوغه 
+ برای من وقتی نداری ؟ 
- سعی میکنم داشته باشم این دوستی برام مهمه ولی..
+ولی چی ؟ 
- ولی راه جدیدم برام مهم تره گاهی آدم باید یه چیزایی رو توی گذشته رها کنه 
+ و تو میخوای منو توی گذشته ات رها کنی ؟ 
- نه نه نه منظورم این نبود منظورم این بود گاهی باید گذشت از بعضی چیزها 
+ از دوستی مون ؟ از چی ؟ 
- از صمیمت مون ، شاید باید هرکدام راه خودمان را بریم 
+ ولی من نمی‌خوام ازت جدا بشم 
- منم همینطور..
+ نه تو اینطور نیستی به نظر نمیاد برات فرقی داشته باشه 
- البته که برام فرق داره تو دوست منی 
+ دوستی که داره به عنوان بخشی از گذشته ات رها میشه تا بری تو یه مسیر جدید 
- تو...تو رها نشدی هیچوقت نمیشی فقط شاید اونی که کنارته دیگه من نباشم 
+ پس تو میخوای بری ؟ 
- آره آره می‌خوام برم 
+ هنوز دوستیم ؟ 
- البته! 
+ دوباره می‌بینمت ؟ 
- آره حتما 
+ میشه کنارم بمونی ؟ 
- ......
+ چرا چیزی نمیگی ؟ 
- چون جوابی ندارم 
+ میخوای راه جدیدت رو بدون من شروع کنی ؟ 
- آره 
+ برات ارزو موفقیت میکنم 
- منم همینطور 
+ دوباره همدیگه رو میبینیم. درسته ؟ 
- .......

+ میدونستم در نهایت تنها میمونم 

 

اگه خوشت اومد لایک کن بای بای ❤️ 😺