کارای وحشت ناک خواهرم

آبجیم ب در کمد نگا میکرد و جیغ میزد دلم براش تنگ شده بود برای گزشتش برای خودش
ن اون موجودی که ت وجودش بود موقع اذان جیغ میکشید داد میزد می اومد بغلم نهههه نهههه نهههه بعد بی هوش میشد نهههه
سرشو ناز میکردم ولی درست بشو نبود
این پارت یکه 2شم میزارم لایک کن 🙃