اهنگ رو از تو گوگل پیدا کردم بدرد این پارت میخوره. راستی خواننده ژاپنی میخونه.

انچه گذشت

: سلام بچه ها خیلی وقت بود که ندیدمتون دلم براتون تنگ شده. سلام پارسا خیلی وقته ندیدمت دلتنگت بودم.

***&&&***

ما هم میتونیم با گفتن اینکه تو الناز رو واسه سه سال زندانی کردی تلافی کنیم. حتی اگه الکی باشه.

***&&&***

: ما هم میریم توی اتاقمون دیگه چون تا الان دیگه کاترین باید اتاق ها رو به بقیه نشون داده باشه.

*پایان انچه گذشت*

 

*از اونور*          

کلویی: چه دنیای عجیبیه حتی اتاق مخفی هاشون هم با کلاسه.

گابریل: از اونایی که دوست عزیزتون کلا فقط ناتالی رو گذاشته توی پاریس من برم یه زنگ بهش بزنم. راستی. مرینت جان میرالکس باکست رو با خودت اوردی؟

مرینت: اره .ولی بهت نمیدمش.*باد گابریل خالی میشه*

الیا: میگم بچه ها.

بقیه: جانم؟

الیا: بیاییم گروه دونفره بشیم و پیتزا درست کنیم و گابریل و سنا هم داور باشن.

الناز : میشه من و ایدا هم بیایم؟

مایک: یاخدا !تو چطوری اینقدر سریع اومدی؟

الناز: والا من نیم ساعته اینجا نشستم دارم گلدوزی میکنم. بیایین ایدا هم شاهده.

ایدا: راست میگه ما یه نیم ساعتی هست اینجا نشستیم.

پارسا: عجیبه ما چقدر حواس پرت شدیما.

کلویی: میگم. بیاییم هم گروهی مون رو بر اساس قرعه کشی انتخاب کنیم.

مرینت: منم موافقم.

زهره: منم.

گابریل: یاخدا. لابد توهم نیم ساعته داری نقاشی میکنی.

زهره: نه . من سنا رو بردم دستشویی الان اومدم.

آدرین: خب شروع کنیم؟

همه: اره.

*خلاصه اونا هرکدوم اسمشون رو روی کاغذ مینویسند و میزارن توی یک ظرف*

مرینت: ببینم کی بهم می افته. ادرین اگراست. * و کارت او را پاره میکند*

مایک: خب. زهره بهم افتاد.*مایک کارت زهره رو پاره میکند و همزمان دود از دماغ کلویی بیرون میزند*

کلویی: خب اینم از کارتم .سابرینا بیا اینجا تو بهم افتادی.*کارت سابرینا رو پاره میکنه*

الناز: تو چطوری توی اون چمدون بودی و هنوز زنده ای؟

الیا: نینو لحیف.*همون کاری که بقیه با کارت های هم گروهی شون کردن رو میکنه*

پارسا: امیر رضا تقی زاده. بیا بغلم داداشی.*اصطلاح هست*

الناز: خب منو ایدا هم با همیم.

گابریل: *توی ذهنش* هه الان که همه میدونن کی کیه میتونم این بازی کوچیک رو زود تموم کنم.

*در گروه کلویی سابرینا تمام کار هارو میکنه و کلویی استراحت میکنه.*

الناز: ام راستی یه چیزی یادم اومد کلویی. اینکه همه ی افراد گروه باید کار کنن نه فقط یک نفر.

*خب کلویی هم مشغول میشه *

در گروه امیر رضا و پارسا* امیر رضا مواد لازم رو میاره و ظرفا رو میشوره و توی فر میزاره و پارسا مخلوط میکنه و سرخ میکنه.

*در گروه مایک زهره مواد رو مخلوط و توی فر میزاره و مایک قارچ ها رو خرد و با سوسیس ها سرخ میکنه و سس رو از توی یخچال میاره ولی باهم زیاد حرف نمیزنند*

*و در گروه الیا نینو بدلیل خنگ بودن زیاد بجای پنیر پودر سیر. و بجای سس گوجه سس خیلی تند اتشین میاره و بجای ریحان نعنا میاره و الیا بدلیل  حرص خوردن زیاد شکر را بجای نمک در خمیر پیتزا میریزد و بجای پودر خمیر مایع پودر ژله میریزه و در نهایت طاقتش طاق میشود و به سمت نینو تخم مرغ و ماهیتابه پرت میکند.*(وجی: اینجا آشپزخونه نیست برنامه ی طنزه فک کنم/اسی ایلار جان :هیس. دارم به سوتی هاشون نگاه میکنم.)

امیر رضا: میگم پارسا.

پارسا: جانم؟

امیر رضا: خیلی خوبه کارا رو نصف کردیم.(کارا شون رو نصف کردن. نصف) فقط یه چیزی.

پارسا: بگو

امیر رضا: دستم خورد سس مایونز ریخت روی سوسیس ها.

پارسا: فدای سرت.

*گروه الناز *

الناز: میگم ها این کاگامی رو دیدی خیلی لوسه.

ایدا: ندیدمش ولی خب شاید.

 الناز: ..........ادامه دارد...........

راستی بچه من یه مدت نیستم واسه همین طولانی تر دادم.