وبلاگ لیدی باگ

خب سلامم من اومدم با پارت جدید فکر کنم اگه بتونیم هر روز ی پارت میزاریم عزیزان خب اگه پارت های قبل نخوندید برید بخونید و حمایت کنید الان میتونید برید بخونید ♥️♥️

ادامه

داشتم تو گوگل میچرخیدم اینو پیدا کردم🤡

سمههههه

سمههههه

بزن روش برای دیدنننن

3 تا پارتشو خوندمممم🤡

بعد از خوندنش اون پایین نوشته بعد بزنین روش تا پارت بعدیشو بخونید✨🦎

دلم برای عاقده سوخت🥲

حالم خوش نی🥲

بفرمایید بعد چند روز پارت خوشمزه آوردن براتون و یه نظر سنجی بزرگ 

چند روز گذشته بود ، مرینت طبق عادت جدیدی که پیدا کرده بود شب ها تا صبح مشغول طراحی میشد ،
یا روی تخت بزرگ و نرمش دراز میکشید ، یا صندلی ای داخل بالکن می‌گذاشت و باغ را از زاویه ی بالا تماشا میکرد ، اما امروز روی تاب زیبا و کوچکی درون باغ نشسته بود ، باد خنکی می وزید و موهای بلوبری و بازش را تکان میداد ، مداد درون دست مرینت بر روی سطح کاغذ می‌لغزید ، آسمان اطلسی و چشم نواز بالای سر مرینت خودی نشان می‌دادند، ستاره ها چشمک می‌زدند ، گویی با جفت خود مراسم رقصی بر پا کردن بودند 
مرینت در فکر ستاره ها فرو رفت ، تمام آنها جفتی داشتند که دور یکدیگر می‌چرخیدند و می‌رقصیدند ، مرینت دامنی توری را مانند توری برای شکار ستاره بر روی لباس رسم کرد

متوجه ی نزدیک شدن آقای آگرست شد ، آقای آگرست در فضای تقریبا تاریک باغ جلو اومد و لبخند زد « بازم داری طراحی می‌کنی ؟ »

متاسفم ولی باید کلیپو ادامه مطلب بزارم.

*جهت حذف نشدن و بسته نشدن دسترسی

هعییییییییییییی ( این ویدئو رو تو یه سایت دیگه اپلود کردم واسه همین هرکاری کردم نتونستم به صورت ویدئو براتون بزارم پس رو عکس کلیک کنید تا ویدئو رو ببینید)

بزن ادامه

هعییییییییییییی برو ادامه مطلب

ادامه مطلب