love line 2

♡♬[灰色の蝶]♬♡ ♡♬[灰色の蝶]♬♡ · 1404/3/8 19:59 · خواندن 2 دقیقه

....

اول سال بود و جویی استرس آشنایی با هم مدرسه ای های جدیدش رو داشت،البته اون دختر شیطون و برونگرایی بود ولی دارای اختلال دوقطبی که تو یه قطبش،بشدت صادق و برونگرا میشد از یه طرفی در قطب دیگر درونگرا و آروم بود.

اولین قدم،دومین قدم...

_سلامممم سوهووووو.

سوهو بیچاره ترسیده بود و بعد از کمی آنالیز،متوجه شد فردی که خودشو انداخته روش جوییه.

_ها؟جویی؟هم مدرسه ایم؟

جویی خندید.

_انگار جن گرفتت.

جویی مشکوک شده بود.

_داشتی به کی زل میزدی ها؟کراش زدیییی عرررررر.

سوهو به نقطه ای خیره شد و گفت:

_اومممم یجوراییییی.

جویی گوشی سوهو رو از دستش قاپید و به قلب ها خیره شد.

حس شما به فرد مقابل:

_❤️:۶۸درصد

پوزخند زد.

_سوهوی ما عاشق شد رفت،حالا این دختره کی هست؟

همونطور که محوش بود تلاش کرد حرف بزنه.

_میونگ،زیادی مهربون نیست؟باهوشم هست فقط استرس و مهربونیش باعث میشه همه ازش سو استفاده کنن.

_مراقب باشیااااا الان یچیزی شبیه شناسنامه علایقت رو داره.
سوهو جیغ بنفش زد.

_اوااااا خاک تو سرم شددددددد.

جویی شبیه خرگوش گیج بهش خیره شد.

_مگه چی شده؟

_یکی از حیوونای موردعلاقم ماره ولی اون از مارا متنفرههههه.

جویی به دوستش خندید.

_اینم شد دلیل برای جیغ زدن؟کلاس تو چیه؟

_O2

_اوه من01ام حیف شد.

باید یه کاری برای دوستش میکرد...قبل از اینکه دیر بشه...

ناگهان به پسری برخورد،پسری ساده،نه زیادی جذاب و زننده بود یا زیادی بدبوی مدرسه؛جفتشون نگاه هاشون به هم گره خورد.نه لبخندی،نه اخمی،نه تعجبی...فقط چشم ها...باعث شد به اون بعد قطب دیگش نزدیک بشه.

_ب..بخشید.

پسر کلمه ای حرف نزد و فقط به راه رفتن ادامه داد اما نه...جویی از این احساسات خوشش نمیومد..